تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




مرگ کیارستمی برایم آشنا بود

مرگ کیارستمی برایم آشنا بود طالبی: نگاه انسانی در «پایان رویاها» بیشتر از بقیه فیلم‌هایم است

نژلا پیکانیان: نام محمدعلی طالبی به عنوان چهره‌ای شناخته شده در عرصه سینمای کودک مطرح است، او کارگردان فیلم‌های خاطره‌انگیز و موفقی چون «چکمه»، «بید و باد» و سریال «گل پامچال» است. طالبی از جمله فیلمسازانی است که فیلم‌هایش در میان برترین‌ فیلم‌های کودک جهان قرار گرفته و نگاه خاص او در آثارش یکی از دلایل استقبال از ساخته‌های اوست. طالبی امسال فیلم سینمایی «پایان رویاها» را کارگردانی کرده که اولین نمایش آن در جشنواره جهانی فجر است. با این کارگردان درباره این اثر، جشنواره جهانی فیلم فجر و خاطراتش با عباس کیارستمی گفتگو کردیم.

شما را به عنوان یکی از برجسته‌ترین کارگردان‌های کودک می‌شناسیم که کارهای قابل توجهی در این زمینه کارگردانی کردید. برایمان از حال و هوای فیلم جدیدتان «پایان رویاها» بگویید؟

این فیلم را برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید کردیم که فیلم کودک است، از آن نمونه فیلم‌های کودکی که برای مخاطب بزرگسال هم مناسب است. تقریبا تمام فیلم‌هایی که من کار کردم این ویژگی را دارند و موضوعاتی که سراغشان می‌روم به بهانه‌ای برای کودکان ساخته می‌شوند. ولی «پایان رویاها» استثنائا مدل فیلم‌هایی است که هم خانواده می‌توانند ببینند و در واقع برای تمام نسل‌ها ساخته شده است. لوکیشن فیلم هم در یک روستا در شمال هست.

فیلم را به جشنواره جهانی دادید، چند ماه پیش ما جشنواره فیلم فجر را داشتیم ولی فیلم شما در جشنواره جهانی حضور دارد، تم و موضوع فیلم چقدر جهانی بود که برای این جشنواره انتخاب شد؟

تقریبا تمام فیلم‌هایی که من ساختم، در جشنواره‌های کشورهای مختلف حضور داشتند و «پایان رویاها» نیز تقریبا مشابه آنهاست. می‌دانستم که احتمال دارد جشنواره جهانی نسبت به جشنواره فجر ملی این فیلم را با نگاه دیگری ببیند. در واقع احساسم این است که جشنوار فجر ملی اساسا نمی‌توانست این نوع سینما را جذب کند. نه تنها فیلم من بلکه فیلم کارگردان‌های خیلی خوبی را نیز نتوانست جذب کند. البته من فکر می‌کنم این مسئله نشات گرفته از ضعف هیات انتخاب آن جشنواره بود که این نوع آثار را ندید. بنابراین من هم در حوزه جشنواره ملی نتوانستم وارد شوم ولی خوشبختانه در جشنواره جهانی به دلیل اینکه در این دو سال مدیریت خیلی خوبی بر آن صورت گرفته است و آقای میرکریمی اشراف کاملی روی همه حوزه‌های این جشنواره دارند حضور پیدا کردم. نوع نگاه، برنامه ریزی، نگاهشان به فیلم‌ها و تفکری که دارند باعث شده تا خیلی از فیلمسازها مثل من که سالهاست در این مملکت فیلم‌های سینمایی هنری کار کردیم جذب آن شوند. من می‌بینم که خیلی از فیلمسازها علاقه‌مند شدند که فیلم‌هایشان را حتی برای اولین نمایش، به جشنواره جهانی ارائه دهند. من هم تصمیم گرفتم اولین نمایش فیلمم در این جشنواره باشد آن هم به دلیل تفکر ارزشمندی که در این جشنواره وجود دارد.

فکر می‌کنید وقتی فیلم در این فضا و میان مخاطبان خارجی و داوران خارجی برای ارزیابی قرار می‌گیرد کدام وجه از فیلم بیشتر برایشان قابل توجه است؟

وقتی فیلم من در میان این همه فیلمساز، پخش کننده و مخاطب به نمایش در می‌آید برای من فیلمساز یک شانس به حساب می‌آید. چون ما باید زحمت زیادی بکشیم تا بتوانیم فیلم‌هایمان را جاهای مختلفی نشان بدهیم تا مخاطبین حرفه‌ای سینما را جذب کنیم. طبیعتا این جشنواره این شانس و امکان را برای فیلمسازهای ایرانی و حتی فیلمسازهای خارجی، آسیایی و ... به وجود می‌آورد. این مسئله برای کشور ما خیلی هم ارزشمند است که چنین فضای بین‌المللی را ایجاد کنیم و نگاه جدی به سینما داشته باشیم. درباره کار خودم هم باید بگویم معمولا فیلم‌هایی که من می‌سازم فیلم‌های بومی است و سوژه‌هایش طوری است که به جامعه خودمان مربوط می‌شود. حالا لوکیشن و فضای قصه یا در روستاها و مناطق محروم است یا در مناطق شهری که خیلی به چشم نمی‌آید و دور از نگاه مردم عادی است. بنابراین وقتی به مسائل عمیق تری که در یک جامعه است می‌پردازم فکر می‌کنم شاید این موضوع بتواند توجه مخاطبان یا داوران را بیشتر جلب کند. تا حالا که این اتفاق افتاده و همیشه ارتباط خوبی میان فیلم‌های من و تماشاگران برقرار شده است. نگاه انسانی که در فیلم‌هایی که تا به حال کارگردانی کردم  و در «پایان رویاها» خیلی هم بیشتر است نکته‌ دیگری است که همیشه به مذاق تماشاگر فیلم‌های من خوش آمده. همه این موارد نکاتی هستند که تاریخ مصرف ندارد و اگر مثلا من در یکی از فیلم‌هایم معضلی اجتماعی را مطرح کردم سعی کردم مقطعی یا تیتروار سراغ آن نرفتم و سعی کردم به همه جوانب آن بپردازم.

 قصه فیلم در یک روستا می‌گذرد و درباره بچه‌ای است که  برای خودش و خانواده‌اش اتفاقی می‌افتد. ما پیش از این هم قصه‌های اینچنینی داشتیم و خود شما هم این سبک قصه‌ها را کار کردید، آن وجه از قصه و فضا که برای شما جذاب است که سراغ این سبک کارها می‌روید چیست؟

من قبلا یک فیلم دیگر به اسم «باد و مه» ساختم که در برلین جایزه گرفت. آن فیلم در منطقه تالش و طبیعتی بکر ساخته شده بود. من از یک مقطعی به بعد کمتر سراغ فیلم‌هایی که در کوچه‌های تهران مثل «کیسه برنج»، «چکمه» یا «تیک تاک»، می‌ساختم رفتم. البته الان هم گاهی از فیلم‌ها می‌سازم اما کمتر. الان مدتی است فیلم‌هایی با زبان کمی شاعرانه‌تر می‌سازم و بیشتر به سمت همان فضای طبیعت می‌روم. این روند از «باد و مه» شروع شد، بعد با «قول» که در اصفهان در جشنواره کودک خیلی مطرح شد ادامه پیدا کرد و بعد از آن هم «پایان رویاها». در این فیلم‌ها مناطقی به تصویر کشیده می‌شوند که شاید کسی باور نکند چنین مناطق چنین زیبایی در ایران وجود داشته باشد. به نظرم باید در کنار معضلات و گرفتاری‌هایی که جامعه ما دارد و باید هم دیده شود بتوانیم دریچه‌های دیگری را هم باز کنیم. مثلا اینکه یکسری فیلم مدام در آپارتمان و فضای محدود و بسته ساخته شوند و به تماشاچی القا کنند که دنیای ما همین است اصلا خوب نیست. ما کشور پهناوری داریم با طبیعتی متنوع، بنابراین من هم سعی کردم این فضا را به کمک فیلمبرداری خوب آقای علی‌محمد قاسمی به تصویر بکشم. در عین حال از مشکلات جامعه‌ام در «پایان رویاها» نیز حرف زدم، اینکه یک کودک از نظر فیزیکی آسیب می‌بیند و فقری که در خانواده وجود دارد باعث می‌شود آنها برای معالجه به تنگنا بیافتند نیز در این فیلم به تصویر کشیده شده است.

پوستر جشنواره امسال برگرفته از عکسی‌ است که عباس کیارستمی گرفتند، گاهی اوقات با دیدن فیلم‌های شما نیز می توانیم به این نتیجه برسیم که نگاه و دنیای فیلم‌های شما هم از همان جنس سینماست. از حس خودتان به ایشان و کارهایشان و حالا نبودشان بگویید؟

در این جشنواره دو نفر هستند که خوشبختانه از آنها یاد می‌شود، یکی سهراب شهید ثالث است که من بی‌صبرانه منتظر بودم یکی از فیلم‌هایش را بعد از سالها روی پرده ببینم و یکی هم آقای کیارستمی است. من متاثر از هر دوی این فیلمسازها بودم و تقریبا با هردویشان هم ارتباط داشتم و در مقاطعی با هم دوست بودیم و گفتگوهایی داشتیم. ولی با آقای کیارستمی به دلیل اینکه در ایران بودند ارتباط بیشتری داشتم و از آنجاییکه خانه‌هایمان به هم نزدیک بود رابطه صمیمانه‌تری با هم داشتیم و حتی من یکی از فیلمنامه‌های آقای کیارستمی به نام «بید و باد» را ساختم و وقتی بعدا خودشان این فیلم را دیدند خیلی دوستش داشتند. این فیلم بااینکه فیلم ساده‌ای است در دو سه سال اخیر به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای جهان شناخته شده است. در دوره‌ای من به عنوان دستیار آقای کیارستمی در یکی از فیلم‌هایشان به اسم «قضیه شکل اول، شکل دوم» حضور داشتم و کمکشان کردم. فوت ایشان متاسفانه خیلی غم‌انگیز بود، البته برای من این مسئله آشنا بود چون پسر خودم هم به همین شکل به دلیل بی‌توجهی در بیمارستان از بین رفت. اما باعث خوشحالی است که حضورش اینجا حس می‌شود و این حضور هم همیشه ادامه خواهد داشت.

58244




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «مرگ کیارستمی برایم آشنا بود»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..