تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




طنز؛ روزگار بدجور غریبی‌ا‌ست نازنین

کد خبر: ۵۱۷۷۰۸

۲۸۵  بازدید

امروز می‌خواهیم به کسانی که مدعی چرخش قدرت در دموکراسی غربی هستند سیلی محکمی بزنیم تا چشم باز کرده و ببینند اگر آن‌ها چرخه قدرت دارند، چرخه قدرت ما یک چیزی در حد وایکینگ شهربازی است و یک جوری دور می‌زند که....

پدرام ابراهیمی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

امروز می‌خواهیم به کسانی که مدعی چرخش قدرت در دموکراسی غربی هستند سیلی محکمی بزنیم تا چشم باز کرده و ببینند اگر آن‌ها چرخه قدرت دارند، چرخه قدرت ما یک چیزی در حد وایکینگ شهربازی است و یک جوری دور می‌زند که شاعر می‌فرماد: «مردی نبود لاف زدن از چرخش/ گر در چرخ و فلک ما تگری نزنی مردی!» در همین راستا باخبر شدیم چند روز قبل یکی از داوطلبان شرکت در دوازدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری برای استخدام به یکی از ادارات دولتی رفته که ما آنچه در این مصاحبه استخدامی گذشته را برای‌تان تعریف می‌کنیم.

کارگزینی:
خوش آمدید. بفرمایید بنشینید. چقدر هم چهره‌تون آشناس! (رزومه و متقاضی را ورانداز می‌کند) خب از نظر ظاهری که کاملا مناسب هستید. بفرمایید تحصیلات‌تون چیه؟

متقاضی:
بنده دکترا دارم. ولی خودمون هم دانشگاه زدیم. مدرک میدیم. از همین مدرکا برای خانواده هم بردم. ببر، اگه سایزش نخورد یا لو رفت بیار من همین‌جام.

کارگزینی:
بسیار خوب. به زبان‌های خارجی هم مسلط هستید؟

متقاضی:
یس یس! استعدادم خوبه در وان دقیقه یاد می‌گیرم.

کارگزینی:
بسیار نیکو. سوابق اجرایی چی دارید؟

متقاضی:
بله، بنده استاندار اردبیل بودم.

کارگزینی:
آفرین!

متقاضی:
دبیر‌کل جنبش عدم تعهد بودم.

کارگزینی:
احسنت!

متقاضی:
شهردار تهران هم بودم.

کارگزینی:
مرحبا! اوه یه!

متقاضی می‌ایستد و با افتخار می‌گوید: دَتز می. پیس اند لاو. بنده هشت سال هم رییس‌جمهور بودم...

کارمند کارگزینی جیغ زده و از پنجره می‌پرد بیرون. ماموران حراست از راه می‌رسند و متقاضی را به بیرون هدایت می‌کنند. متقاضی در بیرون ساختمان به رفیقش می‌گويد: روزگار غریبی‌ا‌ست نازنین. دهانت را می‌بویند مبادا رییس دولت بوده باشی. خدمت را در جیب ژاکت نهان باید کرد...

رفیقش:
ول کن این حرفا رو. اردیبهشت شد، نمی‌خوای منو هرس کنی؟

متقاضی:
صبر کن حمید هم بیاد، من و تو و حمید دو نفری بریم اره بخریم.

رفیقش:
حالا استخدام شدی یا نشدی؟

متقاضی:
نه بابا تا گفتم رییس‌جمهور بودم حالت بهاری‌شو از دست داد. انداختم بیرون.

رفیقش:
واقعا؟ تمام تنم داره می‌لرزه. چی شد تو این چند وقت؟ چیه این سیاست اصلا؟!




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «طنز؛ روزگار بدجور غریبی‌ا‌ست نازنین»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..