به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از راه ساجده، رشد در محیط های عاری از عاطفه و محبت اکثر ما را تبدیل به انسانهایی نموده که احساسی بودن را شرم آور دانسته و ارتباط با عاطفه واحساسمان در بسیاری از موارد برایمان مشکل است. عدم توجه به حواس پنجگانه و رشد تکبعدی و بیتوجهی به حالات درون ارتباط میان فردی را مختل ساخته و مار را روز به روز از هم دورتر می سازد.
عدم شناخت خویشتن، قدرت همدلی با دیگران را کاسته و از ما فردی سر سخت و بی احساس با آورده است. فردی شاید صاحب چندین شرکت و کارگر باشد اما او فاقد کسب شادی در زندگی شخصی است. او قادر نیست عشق همسر و فرزندان خود را تصاحب کند. او نمی تواند احساس عشق و نوازش و دلجویی کسی را که دوست دارد به طرف خود جلب کند. هنگامی که نمی توانند بدون دغدغه فکر کنند یا بر عواطف و احساسات خود کنترل داشته باشند بنابراین عاری از قدرت هستند و به غم و افسردگی و بیماری های روانی مبتلا می شوند.
با پیشرفت علم، ابعاد شخصیتی افرادی نیز گسترده تر شده است. انسان ها از نظر عاطفی رشد یافته تر شدهاند، پیچیدگی روابط انسانی نیاز به سواد عاطفی را میطلبد. هوش علمی (IQ) به تنهایی عامل پیشرفت نیست. در کنار آن برای رسیدن به موفقیت به چیزی فراتر از تکنولوژی نیازمندیم و این همان سواد عاطفی است. محبت و مهربانی لازمه رشد عاطفی می باشد و لازمه محبت و عشق جز با شناخت احساس خود و فرد مقابل تداوم نمی یابد. فردی که باک عاطفیاش پرشده از هوش هیجانی بالاتر و ارتباط میان فردی عمیقتر و همدلی بیشتری برخوردار است چنین فردی کنترل بیشتری بر احساسات خود داشته وپرخاشگری کمتری بروز می دهد وچه زیباست دنیایی که خشم و پرخاشگری کمتری درآن دیده میشود. با توجه به اهمیت این موضوع در روابط زوجین و تربیت فرزندان بطور مختصر به روشهای پرورش عواطف در زوجین و فرزندان می پردازیم.
سواد عاطفی در ازدواج:
- اعتقاد به برابری حقوق: این عقیده که زن و شوهر دارای حقوق مساوی هستند به این معنی نیست که آنها نمیتوانند با هم تفاوت داشته باشند. تساوی حقوق به ویژه در مورد زن و مرد که در بسیاری از جهات با هم تفاوت دارند به این معنی است که تفاوتهای آنها نباید باعث آن شود که یکی بر دیگری برتری یابد و بر او سلطه جویی کند. در رابطه متکی بر سواد عاطفی مساوات به آن معنی است که زن و شوهر کارها را به گونهای با هم تقسیم میکنند که هردو از انجام سهم خود احساس رضایت کند. اگر یکی از طرفین نسبت به سهم خود ناراضی باشد باید این آزادی را داشته باشد که آن را بیان کند و با همکاری یکدیگر به سمت توافقی عادلانه حرکت کند .
- درستکاری و صداقت : صداقت مهمترین توافقی است که در یک رابطه انسانی متعادل صورت می گیرد، صداقت یعنی به زبان آوردن آنچه میخواهیم بگوییم، صحبت کردن راجع به احساسات و تقاضای عذر خواهی از شریک زندگیمان در موقعی که از او بدرفتاری میبینیم. در رابطه زناشویی متکی بر سواد عاطفی، هیچ رازی در مورد زناشویی، پول یا ظاهر و قیافه نباید بین زن و شوهر وجود داشته باشد.
- رابطه مبتنی بر تعاون و همکاری
- هیچ یک از طرفین سعی نمی کند بر دیگری سلطه جویی کند .
- هیچ یک از طرفین کاری بر خلاف میل دیگری انجام نمیدهد.
- هر چه می خواهند با آرامش و مهربانی از دیگری طلب میکند.
- هر کسی با همدلی و صمیمیت به نیازهای دیگری گوش فرا میدهد.
- حرف زدن باعث تحکیم رابطه زناشویی می شود: کیفیت رابطه زناشویی دو نفر از روی کیفیت گفتگوی آنها سنجیده میشود. گفتگوی اندیشمندانه، صادقانه وبا مهربانی و صمیمیت بیشک رابطه آنها نیز چنین است . برای حفظ و تحکیم رابطه عاطفی خود با همسرتان وقت بگذارید. باید راجع به تردیدها، سوءظن ها، حدس و گمانها، یا اوهام و خیالات خود حرف بزنید. برای معذرت خواهی، برای نوازش یکدیگر و رد وبدل کرن پیامهای مثبت بهم وقت بگذرانید. بطور منظم موضوعات احساسی خود را مورد بررسی قرار دهید و مواردی که بر سرآن توافق کرده اید مرور کنید .بطور مستمر راجع به موضوعاتی مثل پول و زمان با یکدیگر به بحث بنشینید و مخصوصاً درباره نحوه خرج کردن پول و نحوه گذران زندگی با هم حرف بزنید.
سواد عاطفی و فرزندان:
کودک در دوره حساس یادگیری است که طرز برخورد و نوع رفتار دیر پای خود در زندگی را پایهریزی میکند و خود را به صورت آدم خوب یا بد، ماهر یا خام، شاد یا غمگین نشان میدهد. بچه ها بخش اعظم الگوهای عاطفی خود را از نحوه رفتار والدین و اطرافیان خویش یاد میگیرند.این عادتها به محض پذیرفته شدن از طرف بچه ها به الگوهایی تبدیل میشوند که کودک از طریق آنها به زندگی مینگرد وآن را برای خود معنا میکند این الگوها میتواند برای همه پایدار بماند مگر آن که عاملی باعث تغییر آنها شود.
*کودکی که بر حسب عادت غمگین و ترسان است ممکن است بعدها در بزرگسالی تبدیل به فردی افسرده و متمایل به خودکشی شود.
* کودکی که یاد می گیرد جلو گریهاش را بگیرد ممکن است بعدها به آدمی سنگدل تبدیل شود.
* کودکی که نتواند کج خلقیاش را کنترل کند بعدها ممکن است به فردی معتاد تبدیل شود.
پرورش سواد عاطفی در کودکان:
-مهربان و صمیمی باشید: بچه ها را ببوسید و درآغوش بگیرید و به آنها بگویید دوستشان دارید در این صورت به بزرگسالانی گشاده رو، مهربان و صمیمی تبدیل خواهند شد.
-به فرزندان خود زور گویی نکنید و هرگز آنها را کتک نزنید.
-حساس و دقیق باشید: به آنچه فرزندانتان از شما میخواهند حساس باشید .مهم نیست که این خواسته خیلی مسخره به نظر برسد، با دلسوزی و همدلی به حرفهای آنها گوش دهید.
-صادق و راستگو باشید: هرچیزی را که از انها می خواهید انجام دهند برایشان توضیح دهید و خود صادق باشید تا صداقت را از ما بیاموزند. هرگز دروغ نگویید واگر مجبور شدید آنها را تصحیح کنید . صداقت و یکرنگی بین والدین و فرزندان مهمترین تعهد میان آنهاست .
-با فرزندان خود بازی کنید و بگذارید بر شما غلبه کنند وغمگید شود، با این رفتار به آنها نشان میدهید که شما هم ممکن است کنترل خود را از دست بدهید سپس با جملات کوتاه و ساده درباره احساسات و عواطف خود برای او بگویید.
-ترسهای فرزندان خود را درک کنید: از ترسها و وحشتهای فرزندان خود اگاه شوید و آنها را بپذیرید. راجع به ترسهای آنها صحبت کنید و این ترسها را موجه بدانید و به آنها کمک کنید از عوامل ترس دوری کنند.
-فرزندان خو را به مطالعه کتب و تماشای فیلمهای متکی بر سواد عاطفی تشویق کنید و از خواندن داستانهای خشن و ترسناک منع کنید.
-دفاع از خویشتن را(از نظر عاطفی) به فرزندان خود آموزش دهید.: نحوه دفاع از محدوده شخصی خویش را به فرزندان یاد بدهید. فرزندان باید یاد بگیرند که با گفتن جملاتی مثل« از آن عمل خوشم نمی آید – لطفاً این کار را نکن یا من را تنها بگذار » می توانند مانع از رفتار نامطلوب دیگران شوند. اینها روشهای مطلوب و موثری هستند که به کمک آنها می توانید رفتارهای ناخوشایند دیگران را پس بزنید.
-صبور باشید : آموزش دادن به بچه ها زمان میبرد، اما به محض آن که فرزندتان چیزی را یاد گرفت در ذهن او جایگزین میشود درسهای عاطفی را برای فرزندان خود پیگیرانه تکرار کنید و مطمئن شوید که رهنمودهایتان را آویزه گوش کردهاند. به خاط داشته باشید سیب ها از درخت خود زیاد دور نمی افتند.
کلثوم عزیزی
انتهای خبر/