گروه دانشگاه: حجتالاسلام علی لاریزاده عنوان کرد: غرض از سراسر قرآن يک امر و آن هدايت است، هدايت عبارت است از دلالت و نشان دادن هدف، بهوسيله نشان دادن راه، و اين خود يک نحو رساندن به هدف است.
حجتالاسلام علی لاریزاده، قرآنپژوه و مدیر مسئول سابق شبکه رهیاب در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به مناسبت شهادت امام هادی(ع) پیرامون این سوال که بیتوجهی به اصلاح و هدایت فرد چه عواقبی خواهد داشت و با ذکر نمونهای از این هدایتگریها و دستگیریها در تاریخ اظهار کرد: امام هادی(ع) مصداق بروز هدایت و هدایتگری بودند، روزی در مجلسی جوانی حضور داشت که متلکگو و اهل مسخره بازی بود، وقتی آن عظمت و جلال حضرت و سکوت مجلس را مشاهده کرد، مشغول شوخی و گفتن متلک و جوک شد و افراد را میخندانيد، حضرت خطاب به آن جوان فرمودند: اين چه کاری است که انجام میدهی؟ آيا با اين روش شادمان هستی؟ حال آن که از ياد خداوند متعال غافل شدهای! تو بعد از سه روز ديگر در میان اهل قبور و مردگان دفن خواهی شد. این مصداق بارزی از تلاش امام هادی(ع) در جهت هدایتگری است.وی با اشاره به این موضوع که سراسر قرآن یک چیز و آن هدایت است، افزود: خداوند در آیه 15 سوره مبارکه مائده میفرماید: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ، يَهْدِي بِهِ اللَّهُ، از سوى خدا به سوى شما نورى و كتابى آشكار آمد، كه به سوى خدا راه مىنمايد»، غرض از سراسر قرآن يک امر و آن هدايت است و امام هادی(ع) نیز مصداق بارز این هدایت و هدایتگری است.
این قرآنپژوه گفت: هدايت عبارتست از دلالت و نشان دادن هدف، بهوسيله نشان دادن راه، و اين خود يک نحو رساندن به هدف است که این كار خداست، چيزى كه وجود دارد این است که سنت خداوند متعال بر اين جريان يافته كه امور را از مجراى اسباب به جريان اندازد و در مسئله هدايت نیز وسيلهاى فراهم میكند تا مطلوب و هدف براى هر كه او بخواهد روشن گشته، و بندگان در مسير زندگى به هدف نهايى خود برسند. بیتوجهی به اصلاح و هدایتگری، نشانگر زوال امت است.
وی با اشاره به این مسئله که ائمه اطهار(ع) با کلام و رفتار خود مردم را با آموزههای خاندان پیامبر گرامی اسلام(ص) آشنا میکردند و اسباب هدایت را فراهم مینمودند گفت: مرحوم شيخ مفيد از محمدبن اسماعيل نقل کرده که امام حسن عسکری(ع) را نزد علیبن اوتاش (اوتامش) زندانی کردند و اين شخص سخت با آل محمد(ص) دشمن بود و با خاندان علیبن ابیطالب(ع) به خصوص خشونت به خرج میداد. به علیبن اوتاش دستور داده بودند که به حضرت اذيت و آزار برساند. بيش از يک روز از زندانی بودن حضرت نزد او نگذشت که در مقابل ايشان خاضع و فروتن گرديد و دقيقهای از احترام حضرت فروگذار نمیکرد. وقتی که حضرت را آزاد کردند علیبن اوتاش بيش از همه به آل محمد(ص) شناخت پيدا کرده و به ايشان معتقد شده بود.