تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




«هل من ناصر»، سوال همیشه ی تاریخ

ساعت: 14:07 منتشر شده در مورخ: 1395/12/21 شناسه خبر: 1058883

یک قدم دیگر، فریاد «لبیک یا روح الله» است که احیا کرده ذکر «یا حسین»ی را که در پس برگ های سیاه دفتر تاریخ طاغوت و استبداد رو به فراموشی می رفتند و شهدا با فریاد «هیهات من الذله»ی حسینی، جرعه ای ناب از مکتب «ولایت» نوشیدند که همان شهادت بود.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا و به نقل از نسل برهان؛ چند روز پیش بود که حضرت آقا در حسینیه ی امام خمینی، کلام شهیدی را نقل کردند که «اگر چنانچه از سیم خاردار می خواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی» و بعد، از راز همه ی مشکلات و مصایب فرمودند که:«وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمی توانیم کاری انجام بدهیم؛ این را آنها به ما یاد دادند؛ این را آن جوان ۲۰ساله یا ٢۵ساله ی رزمنده به ما تعلیم داد، از آنها یاد گرفتیم».

آقا دوباره، به معلم های زندگی مان که درسشان در پس برگ های دفتر تاریخ جا مانده است، اشاره کردند. وما را  به آن مکتبی دعوت کردند که باید از آن یاد گرفت. مکتبی که در آن شهید از منیت و خودخواهی، فرسنگ ها فاصله گرفت و همین فاصله وجود داشت که رزمنده، گرفتار سیم خاردار نشد، گرفتار تیر و ترکش خمپاره های دشمن نشد، گرفتار آفتاب سوزان و گرمای طاقت فرسای جنوب نشد و اصلا گرفتاری در مرامش وجود نداشت، همه چیز را رد می کرد تا مردود نشود و این شد که از سیم خاردار و تانک و خمپاره و.. با جانفشانی رد می شد.البته چیزهای بزرگی برای گرفتاری و مشغولی وجود داشتند ولی بزرگتر از همه ی آن چیزها، همین شهیدان بودند.

لاله های پرپری که ظرفیت بالای وجودشان پذیرای شهادت شد و ظرف زمان و مکان را شکستند، ظرف سیم خاردار، تیر،ترکش و خاک و... را شکستند . سر این ظرفیت عظیم که به شهادت ختم می شود، چیست؟ از چه کسی باید پرسید؟ از کجا باید سراغ گرفت؟ از خاک پای آنان بپرسیم، خاک شلمچه که شلمچه، تلنگری سترگ است.

خاک شلمچه پر رمز و راز است. پای که بر آن بگذاری، راه نمی روی، بلکه طی الارض خواهی کرد. این خاک، فقط خاک نیست، انگار به واسطه ی پیوندش با تاریخ، حرف هایی برای ما دارد!، تاریخش پر از درد و دل است، این خاک چه خون ها که نخورده و چه خون ها که در آن، خاکی نشدند که خاکی بودن در خون آن مردان غیور بود، بله! از سیم خاردار زمانی می گذری که از سیم خاردار نفس گذشته باشی و بر خاک زمانی می افتی که نفْسترا خاکی کرده باشی.

در شلمچه باید خودت را به خاک بسپاری تا هر قدمت، از قدیم، ذکری برایت آورد. «الله اکبر»، آری! همین ذکر بود و چه قوتی برای رزمندگان بود که تا طنین انداز می شد، رزمنده و جبهه و خاک جبهه را به یکباره متصل به حق می کرد که رزمنده ی رهروی بر خاک، بار دیگر حضورش در جبهه ی حق را با خود مرور می کرد. چه لحظه ی باشکوهی است، انگار نه انگار که در یک قدمی مرگ قرار داری و لشکر آن جبهه چه نیزه ها از جنس مین، خمپاره، موشک و تانک و... که تیز نکرده و چه تهدیدها و ارعاب که ایجاد ننموده است؛ اما اینجا، در این سوی میدان، واکنش ها متفاوت است که وقتی همه چیز رنگ حق به خود گرفت و فریاد «الله اکبر» از مکتب «الله اکبری» برخاست و مرگ به شهادت پیوند خورد و حضور در جبهه یک تکلیف شد، قوتی لایزال در وجود این سویی ها، مشتعل می شد، بی جهت نیست وقتی گام بعدی را در خاک شلمچه گذاشتی، می بینی که دست خود را آرام بالا می برد، آرام!.. و به سربند یاحسین(ع) خود دست می کشد و «یا حسین» می گوید. پناه بر خدا، چه ذکری! ذکر ابا عبدلله، آن هم به آرامی. انگار همینطور که ما، به آرامیِ دستان آنان می نگریم، شلمچه ای ها ،یاد دستانی افتادند که آرام آرام شیرخواره اش را در صحرای کربلا بالا گرفت و آب برایش خواست که خون به حنجرش خوراندند و شهیدش کردند.

یک قدم دیگر که آیی، می بینی سرش را به آسمان بلند کرده و با خدای خود چیزهایی را زمزمه می کند. آماده نبرد می شود که این جا هم بوی کربلا می دهد. می دانی! خاک شلمچه با خاک کربلا پیوند عمیقی دارد، شلمچه، کربلایی دیگر شده بود تا این بار اُمت، در حسینی ماندن، آزمایش شوند. دیروز امامی در کربلا تنها مانده بود، نکند امروز هم امامی تنها بماندوکربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام ها، نه؛ کربلا حرم حق است. و جنگ، میدانِ آزمایشِ ولایی ماندن است.

یک قدم دیگر، فریاد «لبیک یا روح الله» است که احیا کرده ذکر «یا حسین»ی را که در پس برگ های سیاه دفتر تاریخ طاغوت و استبداد رو به فراموشی می رفتند و شهدا با فریاد «هیهات من الذله»ی حسینی، جرعه ای ناب از مکتب «ولایت» نوشیدند که همان شهادت بود.

شلمچه، یک خاک نیست که یک داعی است و دعوت می کند به «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» و فریاد برآورده که اُمت!، دفاع مقدس فقط هشت سال نبود که زمینه های گوناگون امروزی، مجاهدت های عاشورایی هم چون آن هشت سال، می طلبند. خاک شلمچه یادآوری می کند، «هل من ناصر؟» را که سوال همیشه ی تاریخ است. «هل من ناصر؟» سوال کربلای همه ی اعصار است و امروز پاسخش، مجاهدت در پرتو لبیک به امام خامنه ای است، در پرتو بیعتی است که اُمت با امام خود بستند. خوش به سعادت مدافعان حرم که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را در عمل برایمان معنا کردند و به «هل من ناصر؟» در عمل پاسخ دادند.

اما در هر زمین و زمینه ای باید چنین بود، مخلصانه و مجاهدانه که میدان جنگ اقتصادی هم پاسخی عملی می خواهد و مبارزه و عمل به اقتصاد مقاومتی، همان پاسخ مطلوب خواهد بود. میدان جنگ فرهنگی هم مبارزه ی فرهنگی می طلبد و این ها همه فرمان جهاد اقتصادی و جهاد فرهنگیِ مقام عظمای ولایت است و مجاهدت در این راه ها هم چون مجاهدت در میدان های دفاع مقدس و جبهه ی مقاومت، وظیفه و تکلیف ماست.

ان شاء الله رزق و روزیِ همه ی ما در شهادت زیر بیرق ولی باشد.

*حمیدرضا صدرممتاز

انتهای پیام/




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر ««هل من ناصر»، سوال همیشه ی تاریخ»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..