تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




اشک های مادر شهید چند روز مانده به چهارشنبه سوری مرگبار

پنجشنبه، 19 اسفند 1395 ساعت 08:122017-03-09حوادث

موهای سرش را با شماره صفر ، ماشین کرده بود و قیافه اش خواستنی تر به نظر می رسید.

- مادر چند دقیقه ای به چشمان پسر خیره شد.

او را در آغوش کشید.

دلتنگی امان نداد اشک هایش را پنهان کند.

مجید پوتین هایش را به پا کرد.

دل مادر می لرزید.

سه خواهرش هم با چشم های اشک بار بدرقه اش می کردند.

جوان رعنا دست پدرش را بوسید، پدری که با کارگری و زحمت زیاد او را بزرگ کرده بود.

چند قدم جلوتر مادر با قرآن منتظر ایستاده بود.

از زیر قرآن رد شد.

قطرات زلال اشک در چشمان مادر و خواهرانش می درخشیدند.

مجید مثل یک مرد راهی سفر شد.

از آن روز به بعد مادر، در کوچه و خیابان و حتی در تلویزیون هر جا سربازی می دید، می ایستاد و با زمزمه ای مادرانه برای همه سربازان وطن و پسر خودش دعای سلامتی می خواند.

مجید فخرایی پس از دوره آموزشی برای ادامه خدمت مقدس به
کلید واژه ها: مادر - چهارشنبه سوری - مجید - تلویزیون - چهارشنبه - قرآن - سربازان - فخرایی - سربازی - مرگبار - خیابان - ماشین - پوتین - بزرگ - جوان - امان - سوری - شهید - مقدس




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «اشک های مادر شهید چند روز مانده به چهارشنبه سوری مرگبار»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..