تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




حکایت جان فشانی های بانوی شهیده کهگیلویه وبویراحمدی+ عکس

ساعت: 16:37 منتشر شده در مورخ: 1395/12/11 شناسه خبر: 1052445

شهیده آمنه حیدریان درسال 1322در یک خانواده مسلمان ومستضعف درروستای شیخ حسین چرام دیده به جهان گشود .

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  ایل بانو،شهیده آمنه حیدریان در سال 1322 در یک خانواده مسلمان و مستضعف در روستای شیخ حسین چرام دیده به جهان گشود. او در این خانواده محروم و روستایی چنان پرورش یافت که به یک شیر زن در روستا معروف شده بود.در حالی که بچه های دوران طاغوت در لهو لعب و بازیگوشی زندگی می کردند و همه نوع امکانات آموزشی و رفاهی در اختیارشان بود در آن حال روستای محروم شیخ حسین فاقد محیط آموزشی بود. و نو نهالان روستا یا باید در خانه نزد پدر و مادر می ماندند و  یا اینکه در کو هها و دره ها برای کار چوپانی می رفتند.

آمنه وقتی به سن شش سالگی  رسید هر چند عشق به مدرسه داشت اما به علت فقر شدید خانوادگی و نبود محیط آموزشی امکان رفتن به مدرسه برایش فراهم نشد و در خانه همکار مادر در کارهای خانه داری شد.البته بعدها که روستا صاحب آموزشگاه شد چون عمری از او گذشته بود دیگر علاقه ای به سواد و درس خواندن نشان نداد و نتوانست به کلاس درس راه پیدا کند.در سال 1340 رسالت دیگری که همانا ازدواج و تربیت و پرورش افراد خانواده بود بدوش گرفت . وی با تمام مشکلات و مشقات زندگی به روش ساده ای زندگی می کرد . چون شوهر وی مشغول خدمت نظام بود تصمیم گرفت برای ادامه زندگی همراه با خانواده خویش به شهرهای جنوبی کشور مهاجرت کند .همانگونه که رسالت انسان های شهید بود بر زندگی تسلط داشت در شهرهای جنوبی با نداشتن امکانات و هوای گرم و فرزندان خردسال چنان زندگی می کرد  که کسی فکر نمی کرد دارای چنین وضعیتی باشند.ثمره ازدواج وی سه پسر و چهار دختر است  بعد از سال ها تلاش و زحمت توانست از سرمایه ناچیز خود در بهبهان خانه ای خریداری کند .

هنوز چندماهی از اقامتشان در بهبهان نگذشته بود که شوهر وی بیمار و در تهران بستری می شود و در شهر غریب با فرزندان خردسال و شوهر بیمار چنان مقاوم و استوار در برابر مشکلات مبارزه کرد و فرزندان خود را دلگرم می کرد همانگونه که رسالت انسان های شهید بود بر زندگی تسلط داشت. در بیمارستان تهران از شوهر خود عیادت می کند و طبق اعتقاد خویش به مکتب تشیع تصمیم می گیرد که شوهر خود را به زیارت امام رضا (ع) ببرد .

بعد از زیارت برای مدتی شوهر وی بهبود می یابد و طبق مجوزی که از بیمارستان گرفته بود او را به بیمارستان برمی گرداند و برای سرپرستی فرزندان خردسال غریب خود به بهبهان برمی گردد.چند روزی در بهبهان نمانده بود که خبری قلب او و فرزندانش را جریحه دار کرد و آن اینکه شوهر ش جان به جان ‌آفرین تسلیم نموده بود و دگر بار رسالتی عظیم تر به عهده وی می افتد.همانا تربیت پرورش انسان هایی که سرپرست خویش را از دست داده اند . او چنان با فرزندانش زندگی می کرد که احساس نمی کردند پدرشان را از دست داده اند یعنی برای آن ها هم پدر بود و هم مادر .فرزندانی تربیت کرده بود که پروانه وار دور شمع وجودش می گشتند و از حقوق ناچیزی که شامل حال فرزندانش می شد با عزت و احترام خاصی به زندگی خویش ادامه می داد . تا اینکه جنگ صدام کافر بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد و صدامیان شهرهای مقاوم را مورد هجوم موشک های اهدایی شرق و غرب قرار دادند .وقتی که در دفعات اول به بهبهان موشک اصابت شد فرزندان خویش را روانه چرام کرد و با مادر پیرش حاضر به ترک شهر نشدند تا اینکه در شب 62/11/25در ساعت دوازده بعد از نیمه شب موشک های اهدایی ابرجنایتکاران به شهر بهبهان شلیک می شود و به خانه وی اصابت می کند و دعوت حق را گفته و به لقاءالله پیوست که  مزار این شهیده در گلزار شهدای شهرستان چرام واقع شده است.

انتهای پیام/




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «حکایت جان فشانی های بانوی شهیده کهگیلویه وبویراحمدی+ عکس»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..