تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




به بهانه‌ی دومین اسکار اصغر فرهادی: یادداشتی بر فیلم سینمایی فروشنده

به بهانه‌ی دومین اسکار اصغر فرهادی: یادداشتی بر فیلم سینمایی فروشنده

فیلم سینمایی فروشنده، جدیدترین اثر اصغر فرهادی شب گذشته توانست جایزه‌ی اسکار را تصاحب کند. ضمن خوشحالی از این بابت و به وجود آمدنِ برگ افتخاری دیگر در تاریخ سینمای ایران، قرار است به این بهانه، به پای صحبت درباره‌ی این فیلم سینمایی نشسته و بدون هیچ تعصب و جانب‌داری به این اثر نگاهی بیندازیم. با تک‌شات همراه باشید.

 

فروشنده داستان زن و شوهری به اسم عماد (با بازی استثنایی شهاب حسینی) و رعنا (با بازی ترانه علی‌دوستی) است که در همان بدو شروع فیلم و بدون هیچ مقدمه‌ای در حال فرار از خانه‌ای کلنگی هستند که در حال تخریب است! این دو به خانه‌ای جدید نقل مکان می‌کنند. غافل از اینکه صاحب قبلی خانه، فردی روسپی بوده است. در همین حین، به خاطر یک اشتباه به رعنا تجاوز می‌شود و ماجراهای داستانی از این نقطه شروع می‌شود.


عماد، دبیر ادبیات زبان فارسی است و در سکانس‌های آغازین، تعامل وی را با شاگردانش می‌بینیم. در پلان‌های ابتدایی شاهد هستیم که چطور کارگردان این اثر توانسته قدرت خودش را در پس صحنه‌های مختلف به رخ منتقدین بکشد! فیلم ماندگار «گاو» اثر داریوش مهرجویی مورد بحث و پرسش قرار می‌گیرد و دیالوگ زیبایی میان عماد و شاگرد باعث می‌شود تماشاچی به طنز تلخ و سیاه این صحنه اندکی فکر کند:

 

-شاگرد:‌ آقا اجازه؟ چطور ممکنه یه آدم گاو بشه؟

- عماد: به مرور...!


از آنجایی که فروشنده از اول قرار بود در کشورهای خارجی نیز به تصویر کشیده شود، فرهادی تصمیم گرفت چهره‌ی واقعی ایران را نشان بدهد. برخلاف نظر کارگردان‌های دیگر صدا و سیما که تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا از ایران، یک بهشت بسازند، فرهادی در پلان‌های مختلف به شدت محتاطانه عمل می‌کند. به عنوان مثال در صحنه‌‌ای عماد در درون تاکسی نشسته و خانمی با لحن زننده‌ای می‌گوید لطفا خودتان را جمع کنید و در نهایت به صندلی جلوی ماشین جای خودش را تغییر می‌دهد. یا در صحنه‌ای دیگر عماد با اعصابی به شدت خورد در حال رانندگی است و در همین حین نزدیک بوده تا به ماشین دیگری بزند و سریع ترمز می‌کند. در همین حین فحش و ناسزا می‌شنود! ایران واقعی همینجاست! این فیلم به شدت تلخ است. حتی اگر بخواهید با ذهنی کاملا باز و با دیدی روشن‌فکرانه پای این فیلم بنشینید.


فرهادی از «درباره‌ی الی» درس گرفت و تمام تلاش خود را به کار گرفت تا داستان از نقاط گنگ و مبهم برخوردار نباشد. مخاطب دلش می‌خواهد از تمام اتفاق‌های داستانی که برایش تعریف می‌شود اطلاع پیدا کند. به همین خاطر شیوه‌ی روایت داستان به خوبی پیش می‌رود و مخاطب نه قرار است حوصله‌اش از یک درام کسل‌کننده سر برود و نه انقدر داستان سریع پیش‌ برود که متوجه بسیاری از حوادث داستانی نشویم یا از آن غافل بمانیم.

 

forooshande

شهاب حسینی به خوبی توانست از پس ایفای نقش عماد بر بیاید.

 

در همان ابتدای داستان و در قالب یک گفت‌وگو میان عماد و شاگردانش درباره‌ی نام فیلم نیز بحث می‌شود. «مرگ فروشنده» نام نمایش‌نامه‌ای از آرتور میلر، نویسنده‌ی خوش نام امریکایی است که به ماجراهای یک بازاریاب مسن می‌پردازد که در زندگی طولانی و دور از خانواده‌اش به یک نقطه از نا امیدی رسیده و قرار است با بازگشت به شهر خودش به زندگی‌اش سر و سامان بدهد. از نمایش‌نامه‌ی «مرگ فروشنده» چند فیلم مختلف ساخته شد که اثری از ولکر شلوندورف به نام Death of a Salesman محصولی قابل احترام است و این فیلم با هنرنمایی‌های استثنایی داستین هافمن و جان مالکوییچ توانست جایزه‌ی گلدن گلوب را در سال ۱۹۸۵ کسب کند. در ماجرای فیلم فروشنده، عماد و رعنا به عنوان بازیگر قرار است تا این نمایش‌نامه را به همراه یک گروه در تئاتر به اجرا در بیاورند و چه زیبا این نمایش‌نامه به موازات داستان اصلی به تصویر کشیده می‌شود!


در اینکه اسکار در سال‌های اخیر درگیر سیاست‌های مختلفی بابت اهدای جوایز خود شده هیچ شک و شبهه‌ای نیست. کماکان که جایزه‌ی امسال به فیلم مهتاب (Moonlight) رسید و در ابتدا به اشتباه نام فیلم لا لا لند به عنوان برترین فیلم سال لقب گرفت. در رسانه‌ها این موضوع یک اشتباه و به اصطلاح عام یک «سوتی» خوانده شد ولی چه می‌شود اگر ما از جنبه‌ی دیگری به این اتفاق نگاهی بیندازیم؟ شاید در ابتدا قرار بود لا لا لند این جایزه را کسب کند و فیلم مهتاب بر اساس یک سری اتفاق‌های پشت پرده به عنوان برترین فیلم خوانده شد؟ با تمام این تفاسیر به همین راحتی نمی‌توان گفت کسب اسکار فقط به علت درگیری‌های سیاسی و تنش‌های اصغر فرهادی در قبال تحریم هفت کشور مسلمان بود! اصغر فرهادی به شدت باهوش است و همین هوش و ذکاوتش باعث شده کارگردان شاخصی باشد.


در پسِ تک تک صحنه‌ها و دیالوگ‌ها فکر شده و محال است در صحنه‌ای چیزی اضافه و بدون فکر وجود داشته باشد. از میزانسن و نحوه‌ی فیلم‌برداری گرفته تا ایفای نقش دو شخصیت اصلی همگی از یک استانداردهای به خصوصی بهره می‌برند. حتی نام‌های «عماد» و «رعنا» نیز بدون فکر انتخاب نشده است. «رعنا» به معنای زنِ سبک‌سر و بی‌فکر است. تمام این ماجرا به خاطر حماقت و اشتباهی از رعنا شکل می‌گیرد که بدون پرس‌وجو از پشت آیفن در حیاط و خانه‌اش را باز می‌کند و به همین راحتی به حمام می‌رود! رعنا حتی در فیلم نیز به این موضوع اعتراف می‌کند که همه‌ی این حوادث به خاطر آن اشتباهش بود. از طرفی «عماد» به معنای تکیه‌گاه و ستون است. عماد به شدت تلاش می‌کند تا رعنا از آسیب جسمی و روحی که دیده کمی فاصله بگیرد و بهبود پیدا کند.

 

forooshande

شهاب حسینی در نمایشنامه مرگ نویسنده نیز نقش اصلی (ویلی) را بر عهده دارد


در میان کالکشن‌های فیلم رعنا و عماد می‌توان فیلم Babel به کارگردانی ایناریتو را مشاهده کرد. در صحنه‌ای نیز پوستر فیلم شرم (Shame) به کارگردانی اینگمار برگمن نیز دیده می‌شود. جالب است بدانید موضوع فیلم بر اساس این موضوع تعریف می‌شود که انسان‌ها چطور می‌توانند در موقعیت‌های مختلف در جنگ واکنش نشان بدهند. درست همانند عماد که درگیر جنگی درونی با عقل و احساس خودش برای گرفتن انتقام جریان پیدا می‌کند. آیا این موارد گوشه‌ای از ذکاوت اصغر فرهادی نیست؟


برگ برنده‌ی فروشنده به خاطر معمای داستان نیست. معمای فیلم‌نامه انقدر ناچیز است که حتی فرهادی حاضر نشده روسپی را حداقل یک بار به تماشاچی نشان بدهد! چون اصلا اهمیتی ندارد ما (تماشاچی) آن زن را بشناسیم یا خیر! حتی مقصر اصلی داستان نیز در اواخر زمان فیلم به مخاطب نشان داده می‌شود و با اینکه شوکه‌کننده است باز هم اهمیتی ندارد. اینکه عماد دست به چه اقدامی می‌زند و چگونه قرار است این موضوع خاتمه پیدا کند اهمیت دارد. صحنه‌ی پایانی فیلم دیگر خبری از پایانی همچون «جدایی» نیست و شخصیت‌ها تقریبا تکلیفشان مشخص است ولی با این حال حس تعلیق بی‌نظیری شکل می‌گیرد و این بیننده است که تعیین خواهد کرد سرنوشت هر شخصیت چطور پیش می‌رود. فروشنده توانست با پرداختن به روابط‌ میان شخصیت‌ها و چهره‌ی واقعی ایران و صد البته پایانی به شدت خوب و بحث‌برانگیز بسیار موفق عمل کند.


روند تعامل و فیلم‌نامه‌ی این اثر را می‌توان به فیلم سینمایی شکار (The Hunt) با هنرنمایی خارق‌العاده‌ی مدس میکلسن و همچنین فیلم سینمایی زندانیان (Prisoners) تشبیه کرد. شاید این اثر از جدایی ضعیف‌تر به نظر برسد ولی فروشنده فیلم قابل احترامی است که باعث شده به دنیا ثابت کنیم هنوز می‌توان در عرصه‌ی فیلم‌سازی و هنر، حرفی برای گفتن داشته باشیم.

هالیوود اسور: «فروشنده» درباره‌ی شک، خشم،‌ مالکیت،‌ انتقام،‌ گناه و ترحم است.

 


همچنین بخوانید



پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «به بهانه‌ی دومین اسکار اصغر فرهادی: یادداشتی بر فیلم سینمایی فروشنده»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..