این اولین باری بود که آسترو تلر (Astro Teller) در یکی از کنفرانسهای موسسهی غیرانتفاعی TED شرکت میکرد. با این حال آزمایشگاه X یا آن طور که قبلا نامیده میشد Google X، که تلر مدیریت آن را بر عهده دارد، بارها در کنفرانسهای سال پیش در کانون توجه قرار داشته است. در سال ۲۰۱۱، سباستین تورن (Sebastian Thurn)، بنیانگذار کمپانی X، در تریبون TED گفت که خودروهای بدون راننده در آینده میتوانند میزان تلفات ناشی از حوادث رانندگی را به صفر برسانند. در سال ۲۰۱۳، سرگی برین (Sergey Brin)، یکی از بنیانگذاران گوگل با رایانهی کوچک قابل حمل گوگل یعنی گوگل گلس (Google Glass) پشت تریبون قرار گرفت و اظهار کرد که دستگاههای نصبشونده بر چهره، از جمله عینکهای رایانهای، جانشین بدیهی گوشیهای هوشمند در آینده خواهند بود. سال ۲۰۱۵، کریس اورمسن (Chris Urmson)، سرپرست فنی پروژهی خودوهای خودران شرکت X، گفت که خودورهای بدون راننده باید بدون حضور هیچ گونه نظارت انسانی کار خود را انجام دهند. اما در فوریهی سال ۲۰۱۶، نوبت آسترو تلر بود. او سخنان خود را با یک لبخند از خود مطمئن این گونه شروع کرد:
میخواهم یک راز را با شما در میان بگذارم. کارخانهی مونشات (moonshot) جای بیسامانی است.
گفتنی است که منظور از مونشات، تمام پروژههای شرکت X است، البته به بعضی از پروژههای دیگر گوگل نیز مونشات گفته میشود.
اخیرا حس مشترک رو به رشدی در میان اظهارات اهالی وال استریت (Wall Street) و آلفابت (Alphabet)، شرکت مادر گوگل و X، دیده میشود، مبنی بر اینکه آسترو تلر پولهای گوگل را روی پروژههای احمقانه هدر میدهد. گوگل مبالغ زیادی را برای بازاریابی عینکهای گوگل (Google Glass) خرج کرد، برای مثال در معرفی این محصول، چتربازان از آسمان با عینک گوگل فرود آمدند! اما این محصول در بازار با شکست مواجه شد و اوایل سال ۲۰۱۵ از بازار خارج شد. همچنین پروژهي خودروهای خودران نیز با موانع جدی روبهرو شده است: از طرفی تصادفات پیدرپی این خودروها و از طرف دیگر ترک شرکت گوگل از سوی مهندسان این پروژه به منظور تاسیس شرکت خودشان. به طور کلی Other Bets، اصطلاحی که در شرکت آلفابت برای ارجاع به بخشهای مختلف شرکت به غیر از گوگل استفاده میشود، در سال ۲۰۱۵ حدود ۳.۶ میلیارد دلار ضرر کردند، یعنی دو برابر میزانی که سال قبل از آن ضرر کرده بودند.
در کنفرانس TED، تلر سعی کرد تا پروژههای شکست خوردهی شرکت تحت مدیریتش را در قالب بخشی از یک استراتژی بلند مدتی که در نهایت به ابداعات خارقالعادهای منجر خواهد شد، تعریف کند. او با اشاره به چند پروژهی شکست خورده از جمله مزارع عمودی رباتیک و بالنهای باربری غولپیکر، ادعا کرد که به موفقیت تلاشهای جدید شرکتش در قالب پروژههایی همچون پروژهی لوون (Loon)، امیدوار است. او گفت:
ما سعی داریم تا اینترنت را از طریق بالن ارائه کنیم.
آن طور که بعضی از مدیران اجرایی سابق آلفابت میگویند، پروژهی لوون به طور مستقیم از سوی بنیانگذاران گوگل، برین و لری پیج (Larry Page)، مورد حمایت قرار گرفته است. آنها میگویند که برنامهی اولیه، فرستادن ۱۰۰ هزار بالن به استراتسفر بوده است، این بالنها بسیار بزرگ بوده، در اندازهی یک خانه و مجهز به فرستنده هستند. این ناوگان بزرگ از بالنها به همراه هواپیماهای بدون سرنشین و کابلهای زیرزمینی، یک شبکهی گسترده از پهنای باند را تشکیل میدهند که از تمام شبکههای شرکتهای مخابراتی بزرگتر خواهد بود. آستور تلر در کنفرانس ۲۰۱۶ TED گفت:
این پروژه میتواند ۴ میلیارد انسان را به اینترنت متصل کند.
در حین گفتن این جملات در نمایشگر بزرگ پشت سر او، ویدیویی از یک بالن به نمایش درآمد که از فراز کوههای پوشیده از برف عبور میکرد. او با اشاره به این که آزمایشهای اولیه با موفقیت همراه بوده است، در میان تشویق حاضران ادامه داد:
ما میخواهیم این راه را ادامه دهیم.
شش ماه بعد از سخنرانی هیجانی تلر، مدیر پروژهی لوون، مایک کسیدی (Mike Cassidy) از سمت خود استعفا کرد. همزمان، مهندس پروژهی خودروهای خودران گوگل، اورمسان (Urmson) نیز شرکت آلفابت را ترک کرد. همینطور دوید وس (David Vos)، رهبر پروژهی هواپیمای بدون سرنشین، Wing نیز تصمیم به ترک این شرکت گرفت. معاون ارشد وس، شان ملونی (Sean Mullaney) نیز تصمیم به استعفا گرفت. سایر اشخاصی که گوگل را ترک کردند؛ کریک برت (Craig Barratt)، مدیر ارشد اجرایی Access، شاخهی مخابراتی شرکت؛ بیل ماریس (Bill Maris)، مدیر بخش سرمایهگذاری؛ تونی فدل (Tony Fadell)، مدیرعامل کمپانی سازندهی ترموستات هوشمند نست (Nest) و مسئول بازطراحی عینک گوگل. گفتنی است که پروژهی بازطراحی گوگل گلس که اکنون پروژهی آوورا (Aura) نامیده میشود، مهندس و طراح ارشد خود را نیز از دست داده است.
معمار سازماندهی جدید گوگل که پروژهی Alphabetization نامیده شد، روث پورات (Ruth Porat) مدیر ارشد مالی گوگل بود. پورات در انگلستان به دنیا آمد، اما در Palo Alto کالیفرنیا بزرگ شد. او در دوران حباب داتکام (dot-com bubble)، مسئول قسمت بانکداری سازمان مالی مورگان استنلی بود. گفتنی است که حباب دات-کام یک حباب اقتصادی در خلال سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ میلادی بود که طی آن بازارهای بورس سهام کشورهای صنعتی دنیا شاهد رشد سریع ارزش مالیشان بودند که از رشد بخش اینترنت و شاخههای مرتبط با آن ناشی میشد.
پورات در خلال دوران رکود اقتصادی و کمک مالی دولت به انجمن ملی فدرال وام (Fannie Mae) به عنوان مشاور در دپارتمان خزانهداری فعالیت داشت، و سال ۲۰۱۰ نیز به عنوان مدیر مالی مورگان استنلی منصوب شد. او در ماه می سال ۲۰۱۵ به گوگل پیوست. ماموریت او برقراری انضباط مالی و تمرکز در شرکتی بود که قبل از آن به واسطهی داشتن نقدینگی بسیار زیاد به هیچکدام از آنها نیاز نداشت. به گفتهی کسانی که با روش کار شرکت آلفابت آشنایی دارند، روث پورات سیاستهای بودجهای سختگیرانهای وضع کرد و Other Bets را مجبور کرد تا سهم خود در استفاده از سرویسهای گوگل را پرداخت کنند. او پروژههایی را که جدول زمانی مبهم ۱۰ ساله یا بیشتر دارند مکلف کرد که یک استراتژی برای سودآوری در میانهی بازهی زمانی ارائه دهند.
در بسیاری از شرکتهای بزرگ، چنین سیاستهای مالی یک فرآیند استاندارد به شمار میروند، از این رو سرمایهگذاران شرکت آلفابت از این امر خشنود هستند. از زمان پیوستن پورات به شرکت، سهام آن به میزان ۳۵ درصد افزایش داشته است. اما در میان Other Belts، انتصاب پورات بسیار چالشبرانگیز بوده است، به گونهای که کارکنان به او لقب « روث سنگدل» دادهاند. آن طور که یکی از مدیران ارشد سابق آلفابت میگوید، روث مانند یک مرد تبر به دست است. اگر لری پیج (بنیانگذار گوگل) از طرحی خوشش نیاید، روث با تبر به ریشهی آن میزند.
شرکت گوگل منتقدان زیادی دارد. بیشتر این منتقدان مدیران ارشد سابق این شرکت هستند که به دلایل مختلف از جمله روش کار و سیاستهای شرکت تصمیم به ترک آن گرفتهاند. آنها در گفتگو با مطبوعات و رسانهها هویت خود را فاش نمیکنند، چرا که تفاهمنامهی محرمانگی با گوگل امضا کردهاند. بعضی از آنها گوگل را شرکتی میدانند که نمیتواند بین نوآوریها و بیزینس اصلی خود، یعنی تبلیغات جستجوی اینترنتی، تعادل ایجاد کند. فعالیتهای تبلیغاتی گوگل ۸۹ درصد درآمد آلفابت را تشکیل میدهد که رقمی معادل با ۷۶.۱ میلیارد دلار است. آن طور که یکی از مدیران ارشد سابق گوگل میگوید:
هیچ کس نمیخواهد این حقیقت را قبول کند که گوگل یک شرکت تبلیغاتی است که یک مشت سرگرمی (منظور او پروژههای گوگل است) برای خود درست کرده است.
در سال ۲۰۰۴ لری پیج و برین به مناسبت پیشنهاد اولیهی عمومیسازی گوگل در نامهای به سرمایهگذاران نوشتند:
گوگل یک شرکت معمولی نیست. در آینده نیز قصد نداریم چنین شرکتی باشیم.
این نامه با عنوان «دفترچهی راهنمای سهامداران گوگل» بیانگر نگرشی است که در دفتر اصلی گوگل در Mountain View از آن با نام گوگلی بودن یاد میشود. در آن نامه لری پیج و برین اشاره کردند که هیچگاه بر منافع کوتاهمدت تمرکز نخواهند کرد، بلکه بیشتر برای رفاه کارکنان تلاش خواهند کرد، از جمله دادن وعدههای غذایی رایگان به کارمندان و تشویق آنها برای اختصاص دادن بیست درصد از وقت کاری خود به پروژههایی که خودشان انتخاب میکنند. لری پیچ و برین هنوز صاحبان اصلی شرکت آلفابت هستند و از طریق یک ساز و کار پیچیدهی سهامی، قدرت تصمیمگیری بیشتری نسبت به سایر سهامداران دارند. در «دفترچه راهنمای سهامداران» آمده است که لری پیج و برین تمایل دارند تا در کسب و کارهای دیگری به غیر از موتور جستجو سرمایهگذاری کنند. آنها در نامهی خود نوشتند:
ما در زمینههای دیگری که شاید گاهی بیباکانه یا حتی عجیب به نظر برسند، سرمایهگذاری خواهیم کرد، پس سورپرایز نشوید.
ماشین پولساز گوگل و سرمایهگذاریهای دیگر آن: Other Betsگوگل: موتور جستجو، آندروید، گوگل مپز، یوتیوب، سرویس کلاد (cloud)، گوشی پیکسل با درآمد ۲۶.۸ میلیارد دلار.
نست (Nest): وسایل خانگی هوشمند از جمله: ترموستات، آشکارسازهای دود، دوربینهای امنیتی
اکسس (Access): سرویس پنهای باند فیبری، به منظور ارائهی سرویس اینترنت وایفای
شرکت X: پروژههای مونشات؛ بالنهای اینترنتی، هواپیماهای بدون سرنشین تحویلدهندهی کالا، خودروهای خودران و غیره.
Sidewalk Labs: کیوسکهای وایفای در نیویورک
Jigsaw: انکوباتور (مرکز رشد) تکنولوژی، برای حمایت از کارآفرینان و شرکتهای نوپا
DeepMind: نرمافزار هوشمصنوعی گوگل، شامل رباتی برای انجام بازی گو (Go)
Calico: پروژهای جهت پیدا کردن درمانی برای مرگ
پروژههای فوق به جز مورد نخست روی هم رفته ضرری ۳.۸ میلیارد دلاری در پی داشتند.
البته آن چیزی که باعث ادارهی همهی این دپارتمانها و پروژهها میشود، پول است. پشت تمام این رفتارهای دمدمی و پادفرهنگی، کسب و کار سودآوری وجود دارد که این پتانسیل را دارد تا دیگر صنایع را در خود ببلعد. در حالی که شرکتهای تبلیغاتی سنتی از روشهای جمعیتشناسی برای هدف قرار دادن مخاطبان استفاده میکنند، تبلیغات موتور جستجوی گوگل یک گام جلوتر است، چون میداند که مخاطبان به دنبال چه چیزی هستند. نتیجهی تلاشهای گوگل در این حوزه این بود که انقلابی در بازاریابی و تبلیغات به وجود آمد.
روش کار گوگل به این صورت است که به ازای هر کلیک روی لینکهای تبلیغاتی پول دریافت میکند، از این رو شرکتها به میزان کارآمدی تبلیغات پول پرداخت میکنند. درآمد گوگل از محل تبلیغات خارج از تصور است. کارکنان گوگل برای فعالیتهای تبلیغاتی گوگل یک عبارت دارند؛ ماشین پولساز. در ابتدای عرضهی سهام گوگل، میزان درآمد آن حدود ۴۰۰ میلیون دلار برای سه ماه بود. در سه ماههی ابتدایی سال ۲۰۱۶، شرکت آلفابت بیش از ۱۸ میلیارد دلار درآمد داشت که ۵ میلیارد دلار آن سود خالص بود.
اما برین و پیج هیچگاه خود را به وضعیت فعلی محدود نکردند. آنها تا جایی روی این بیزینس تمرکز کرده بودند که میخواستند تلاشهای تکنولوژیک غیرممکنی را انجام دهند. یکی از مهندسن سابق گوگل میگوید که اواخر دههی ۹۰، در جلسهای که با پیج داشته وقتی شروع به صحبت کرد و گفت: «آیا شما علاقهای به...» پیج سخن او را قطع کرد و گفت: بله، ما به همه چیز علاقه داریم.
در طول سالیان گذشته ماجراجوییهای قمارگونهی گوگل شامل خرید یوتیوب و اندروید شد، همین طور این شرکت وارد حوزههای نرمافزار، سختافزار، سرگرمی، مخابرات و رسانه نیز شده است. در میانهی دههی اول قرن ۲۱، پیج و برین تصمیم گرفتند تا با اسکنکردن تمام کتابهای چاپ شده یک کتابخانهی دیجیتال با نام آلکساندریا (Alexandria) ایجاد کنند. آن طور که نایب رییس سابق گوگل و مدیر عامل جدید یاهو، مریسا مایر(Marissa Mayer) میگوید، آلکساندریا اولین مونشات گوگل بود.
بیزینسهای مختلف گوگل به مرور زمان آن را تبدیل به نوعی ملوکالطوایفی کرد و بخشی از دلیل آن به خاطر سیاستهای گوگل بود و بخشی نیز به این دلیل که لری پیج، که از سال ۲۰۱۱ مدیرعامل شرکت شد، شخصی گریزان از درگیری و بحث است. هر یک از بیزنسهای گوگل توسط یک مدیر و در اکثر موارد یک مهندس، اداره میشد. وی ایدهی خود را با مدیران شرکت در میان میگذاشت و بعد از دریافت چراغ سبز آنها، منابع وسیعی در اختیار او قرار میگرفت. نظارت در شرکت X، به گفتهی یکی از کارکنان سابق آن تا حدی ضعیف بود که روزی پتریک پیکت (Patrick Pichette)، مدیر مالی شرکت نمیتوانست وارد ساختمان شود و در زیر باران مانده بود. آستور تلر میگوید که در این داستان اغراق شده است، با این حال وی اذعان میکند که ورود به شرکت X شدیدا کنترل شده است:
من مطئنم که نگهبانان با کارت او مشکل داشتند.
چندپارگی به وجود آمده در گوگل البته بدون دلیل نبود. بعضی از پروژههای جانبی شرکت که واحدهای بیزنس خودکفا نامیده میشوند، اغلب با شرکای تجاری و تبلیغی گوگل به رقابت میپرداختند. شاید تصور این موضوع سخت باشد، اما یک شرکت سازمانیافته مانند گوگل از پروژههایی مانند پروژهی Google Fiber، یا پهنای باند خانگی و Project Fi حمایت میکرد که در تعارض آشکار با منافع شرکتهای مخابراتی و تلکام بود. شرکتهایی که گوگل از آنها میخواست تا تجهیزات و تولیدات خود را مجهز به نرمافزارهای تولیدی گوگل کنند.
این چندپارگی همچنین باعث به وجود آمدن موازیکاریهای زیادی داخل شرکت گوگل شد. در برههای از سال ۲۰۱۶، گوگل دو سرویس اشتراک موسیقی داشت؛ YouTube Red و Google Play Music. همچنین دو مرکز رشد حمایت از کارآفرینان با نامهای GV و CapitalG، دو سیستم عامل موبایل اندروید و Chrome OS و البته دو آزمایشگاه تحقیقاتی پیشرفتهی X و ATAP. لری پیچ در سال ۲۰۱۴ و بعد از جذب ریجاینا دوگان (Regina Dugan)، مدیر آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفتهی دفاعی، آزمایشگاه ATAP را بنیان نهاد. دوگان اوایل سال ۲۰۱۶ گوگل را به مقصد فیس بوک ترک کرد.
این موازیکاریها، به گفتهی کارمندان سابق گوگل، باعث ایجاد کشمکشها و تنشهای زیادی در شرکت گوگل شد. لری پیج سعی میکرد که به آن دسته از کارمندانی که از عملکرد آنها راضی نبود، بیاعتنایی کند. یکی از مدیران سابق گوگل میگوید:
روش لری در تحت فشار قرار دادن کارمندانش این بود که تا جایی که میشد او را در شرایط ناراحتی قرار میداد.
اریک اشمیت (Eric Schmidt)، مدیرعامل سابق گوگل و بیل کمبل (Bill Campbell) عضو هیئت مدیرهی گوگل و از مشاوران نزدیک لری پیج، برای سر و سامان دادن به اوضاع دست به کار شدند. اما اشمیت که اکنون منصب رییس اجرایی گوگل را بر عهده دارد، بیشتر وقت خود را در واشنگتن و لابیگری برای گوگل سپری میکرد و کمبل نیز به بیماری سختی دچار شد. او در سال ۲۰۱۶ در اثر بیماری سرطان درگذشت.
علاوه بر ایجاد سردرگمی در درون شرکت، ساختار ضعیف گوگل باعث شد که این شرکت در معرفی مونشاتهای خود به دنیا با مشکل روبهرو شود. بسیاری از کارکنان سابق X بر این عقیدهاند که ذوقزدگی بیش از حد بخش بازاریابی گوگل باعث پذیرش بد گوگل گلس از سوی بازار شد. با همکاری برین که در آن زمان مدیریت X را برعهده داشت، گوگل با Diane von Furstenberg شروع به همکاری کرد تا برگزارکنندگان جشنوارهی مد نیویورک ۲۰۱۲ را مجاب کند که مدلها از عینک گوگل استفاده کنند. سال بعد از آن، گوگل گلس در قالب ۱۲ صفحه در مجلهی Vogue به خوانندگان معرفی شد.
بازاریابی بد این محصول باعث شد که در سال ۲۰۱۳ و زمان عرضهی گوگل گلس، حس ناامیدی در بین مشتاقان آن به وجود آید. محصول شکست خورد و انتقادات شدیدی به آن وارد شد. کسانی که این عینک را از پیش خریده بودند، از این که دوربینی به عینک آنها متصل باشد، ناخشنود بودند. عبارت «glasshole» وارد عبارات درهی سیلیکون شد و در محافل به گوش میرسید. زمانی که از تلر در مورد گوگل گلس پرسیده شد، با مکث فراوان پاسخ داد:
فکر میکنم ما حق داشتیم چنین چیزی را امتحان کنیم. در آن زمان برای ما مشخص نبود که ضمیمه کردن برندی به گوگل ایدهی درستی بود یا نه. ما حداقل این را یاد گرفتیم.
تلر همچنین میگوید که گوگل گلس به عنوان نسخهی آزمایشی به بازار معرفی شد، اما عموم مردم فکر کردند که این محصول نهایی است.
آسترو تلر با معرفی پروسههایی سعی کرد تا از رویداد شکستهای بعدی جلوگیری به عمل آورد. از جملهی این پروسهها میتوان به این مورد اشاره کرد که مدیران پروژهها مکلف شدهاند تا طرح تجاری نیز در کنار کار روی نسخهی اولیه داشته باشند تا بتوانند با دریافت منابع به فعالیت خود ادامه دهند. اوبی فلتن (Obi Felten)، یکی از مدیران شرکت X که روی کارت بیزینس او نوشته شده است: مدیر و مسئول معرفی پروژههای مونشات به جهان (عناوین افراد در شرکت X به همین ترتیب گوگلی است)، میگوید:
وضعیت قبلی شرکت همانند یک دیگ بزرگ از سوپ جوشان بود که ایدهها همچون حبابهایی ظاهر میشدند و بعد از مدتی محو میشدند.
کمپانی X اکنون به مدیرانی که طرحهای خود را به علت هزینههای بالا متوقف میکنند، پاداش میدهد. این شرکت همچنین یکی از طرحهای بزرگ خود را که از طرف برین چراغ سبز گرفته و پشتیبانی میشد را تعطیل کرد. در این پروژه با نام Tableau هدف، ساخت نمایشگرهای بسیار بزرگ تلویزیونی بود.
همزمان با تغییرات سازمانی در شرکت X، لری پیج نیز به دنبال کارهای اکتشافی رفت. او از سال ۲۰۱۴ مسئولیتهای روزانهی گوگل را به مدیر تولید باسابقهی شرکت، ساندار پیچای ( Sundar Pichai) سپرد و خود مشغول تشکیل یک اتاق فکر کوچک درون شرکتی شد. این اتاق فکر کار خود را به صورت مخفیانه پیش میبرد و کارکنان شرکت X آن را به شوخی Google Y مینامند. لری پیج این اتاق فکر را جاولین (Javelin) مینامد. جاولین کار خود را با تولید ایدهها شروع کرد، از جمله ایدهی تولید انبوه آسمانخراشهای شهری و ایدهی دیگری با عنوان شهر هوشمند که اکنون با نام Sidewalk Labs شناخته میشود. این شرکت نوپا توسط دان داکتراف (Dan Doctoroff)، مدیرعامل سابق Bloomberg L.P. اداره میشود.
اما هدف ثانویه تاسیس جاولین، آنطور که دو کارمند سابق این واحد میگویند، سر و سامان دادن به موضوع مالکیت در شرکت است. ایدهی لری پیج ایجاد یک «فدارسیون گوگل» بود. او میخواست شرکتها خودکفا باشند، به نوعی که بودجهها، سیاستهای تجاری و برندسازی آنها جدا از شرکت مادر گوگل باشد.