تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




راهکارهای مناسب برای برطرف کردن خجالت کودکان

عوامل خجالتی بودن کودک و راه های مناسب برای درمان علل و درمان کمرويي،خجالت و اضطراب اجتماعي در كودكان چیست؟ چگونه این خجالتی بودن کودکان را درمان کنیم؟

با دلگرم همراه باشید تا با راه های مناسب برای مهار کردن کم رویی و خجالت کودکان آشنا شوید.

علل و درمان کمرویی،خجالت و اضطراب اجتماعی در کودکان

حس خجالت چيست؟

خجالت در واقع نوعي ويژگي شخصيتي در كودكان است، نه يك عيب و نقص كه نيازي به دعوا و شرمندگي والدين داشته باشد. اين ويژگي با تشويق و حمايت والدين قابل اصلاح است جالب است بدانيد دانشمندان مي‌گويند خجالتي بودن در بعضي فرهنگ‌ها مورد پسند و ستايش مردم است و از راه فرهنگ جامعه به كودكان به ارث مي‌رسد. از نظر علمي احساس خجالت، يك واكنش طبيعي نسبت به افراد يا محيط‌هاي جديد است كه در حقيقت تركيبي از حس ترس و كنجكاوي را در خود دارد.

شيرخواران با ديدن غريبه‌ها روي‌شان را برمي‌گردانند. كودكان نوپا به زمين نگاه مي‌كنند و به پدر يا مادرشان مي‌چسبند و حتي ممكن است در اين شرايط به مكيدن انگشت شست بپردازند اما بيشتر بچه‌ها قبل از 3 سالگي به راحتي با همه ارتباط برقرار مي‌كنند و به‌نظر بسيار اجتماعي مي‌آيند اما بعد از اين سن، ترس بيشتر كودكان از غريبه‌ها شروع مي‌شود و آن‌ها حس خجالت و شرمندگي را ياد مي‌گيرند. در اين زمان است كه ناگهان كوچولوي اجتماعي و برون‌گراي شما تبديل به يك موجود خجالتي مي‌شود.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

علل و درمان کمرويي،خجالت و اضطراب اجتماعي در كودكان


گوشه گيري، انزوا و تنهايي


از نظر تعريف به حالت نسبتاً پايداري که کودک در بيشتراوقات به تنهايي بازي کند ( در جمع هم بازيها و هم سالان ) گوشه گيري اجتماعي ( social withdrawal ) گفته مي شود.عمده شخصيت افراد در 8 سال اولد تولد شکل مي گيرد. در 2 تا 3 سال اول تولد پدر و مادر ( کلاً خانواده ) پايه هاي آن را پي ريزي مي کنند و عمده بقيه آناز طريق تعامل و بازي با همسالان شکل مي گيرد. در واقع، کودک فقط از طريق بازي و رابطه با همبازي ودوستان است که خود را به طور کامل مي شناسد، عواطفش بدرستي شکل مي گيرد و الگوي روابط بين فردي و اجتماعي را مي آموزد

و بسياري از مشکلات فردي، اجتماعي و رواني افراد ريشه در اين دوران کودکي دارد وگوشه گيري و انزواي کودک را بايستي علامتي جدي گرفت و بدرستي علت آن را شناخت و باآن برخورد نمود.علاوه بر کمرويي، چند نوع ديگر گوشه گيري نيز وجود دارد که از نظر زمينه رواني وعواقب با هم کمي متفاوت هستند. در شماي 3 3 انواع گوشه گيري در سنين مختلف و عوامل دخيل نشان داده شده اند.

1) بي ميلي اجتماعي يا غير اجتماعي بودن ( social Disinterestor unsociability )


در اين حالت کودک ميل و اشتياقي براي بازي با ديگران و همسالان خود ( آشنا و ناآشنا ) ندارد و زماني که با ديگر کودکان هست ترجيح مي دهد به تنهايي و بطور فعالي بازي کند و به اصطلاح کودک يک حالت شيء گرايي دارد تا مردم گرا باشد. ازويژگيهاي اين حالت عدم وجود نگراني و ترس از تعامل با همسالان است. يعني کودک در صورت اجبار به فعاليت گروهي يا يک بازي جالب، وارد جمع مي شود و به خوبي با ديگران تعامل مي کند.
کودکان پيش دبستاني دختر بااين ويژگي در سنين بعدي ( دبستان ) قدرت و توانايي ادراکي شناختي بيشتري داشته و اين مسئله در آنهاباعث مي شود تا احساس خوبي نسبت به خود داشته و از آنجائيکه چنين ويژگي در دخترها چندان بار منفي نداشته و مورد پذيرش است و در ضمن دخترها قابليت اجتماعي بيشتري دارند، لذا مورد پذيرش همسالان خود قرار خواهند گرفت.

اما در مورد کودکان پيش دبستاني پسر با اين ويژگي، قضيه کمي متفاوت است. بدين ترتيب که اگر چه قدرت ادراکي شناختي اين کودکان در آينده نيز افزايش مي يابد ولي از آنجائيکه از نقطه نظر تکامل اجتماعي و برقراري روابط با ديگر همسالان خود پيشرفت خوبي نداشته اند، لذا در دوران دبستان کمتر مورد پذيرش همسالان خود قرار گرفته و نتيجه نهايي آن پيدايش احساس منفي نسبت به خود ( اعتماد به نفس و حرمت نفس پايين ) خواهد بود.
وجود اين ويژگي در دوران دبستان درهر دو جنس همواره با مشکل پذيرش همسالان و تصور و برداشت منفي در مورد خود و تنهايي و گاهي افسردگي همراه خواهد بود. از نظر اصطلاح تخصصي به اين نوع گوشه گيري solitaryـ passive play or withdrawal نيز گفته مي شود ومعمولاً ريشه در سرشت و طبع کودک ( محتاط /دير جوش ) و الگوي پيوند عاطفي ناامن دوران کودکي دارد. البته کودکان خجالتي نيز ممکن است بطور واکنشي به ان نوع رفتار پناه ببرند.

2) ناظر و تماشاچي يا مردد بودن ( Reticency )


در اين حالت کودک تمايل بهبودن و بازي کردن با ديگر همسالان خود را دارد ولي بدليل اضطراب اجتماعي از درگير شدن و شراکت خودداري کرده و از نظر رفتاري در گوشه اي فقط نظاره گر بازي ديگر کودکان مي شود و به اصطلاح در اطراف آنها مي پلکد. اين حالت معمولاً در کودکان با والدين بسيار کنترل کننده، حمايت گر و مداخله گر بيشتر ديده مي شود.

3) انزواي اجتماعي ( social Avoidance )


در اين نوع گوشه گيري کودک نه تنها تمايل به تنها بازي کردن دارد بلکه از بودن و بازي کردن با ديگران نيز گريزان است. ماهيت رواني اين گروه از کودکان خجالت شديد همراه با خشم و حتي درجاتي از افسردگي است.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

بايد نگران فرزند خجالتي‌ام باشم؟

وقتي خجالتي بودن بچه‌ها شروع مي‌شود اصلا لازم نيست نگران باشيد؛ در شرايط طبيعي مانند ورود به يك مهدكودك يا محيط جديد، خجالت كشيدن بچه‌ها كاملا طبيعي است زيرا بچه‌ها در اين محيط‌ها با بزرگسالاني مواجه مي‌شوند كه تاكنون آن‌ها را نمي‌شناخته‌اند و علاوه بر آن، بايد يك سري از وظايف را نيز انجام دهند. اين موضع حتي براي ما بزرگ‌ترها هم صدق مي‌كند؛‌ وقتي وارد يك جمع غريبه مي‌شويم، ناخودآگاه يك قدم خود را عقب مي‌كشيم.

روي كودكان برچسب «خجالتي» نزنيد

«ببخشيد، اين پسر من خيلي خجالتي است» يا «دخترم خجالت مي‌كشد، براي همين نمي‌آيد تا با دختر شما بازي كند.» اين‌ها همان جملاتي است كه مادر و پدر يك كودك خجالتي معمولا زمان روبه‌رو شدن با ديگران به زبان مي‌آورند غافل از اين‌كه اين كار اشتباه است! گفتن اين‌كه فرزندتان خجالت مي‌كشد يا خجالتي است، به او اين پيام را مي‌دهد كه چيزي غيرطبيعي در وجودش هست و شما از اين بابت شرمنده يا نگران هستيد. همين موضوع موجب مي‌شود تا كودك احساس گناه و تقصير كند.

اين احساس گناه به جاي آن‌كه كودك را در رويارويي با حس خجالت، توانمند كند، بدتر او را گوشه‌گير و ساكت مي‌كند. اگر مي‌خواهيد فرزندتان هنگام روبه‌رو شدن با فاميل‌هاي نسبتا دور، كمتر ترسيده و خجالت بكشد، بهترين راه آن است كه به كودك توضيح دهيد بايد انتظار چه چيزي را داشته باشد مثلا بگوييد:«عمه شيرين دوست دارد تو را ببوسد، تو هم عمه را ببوس.» اگر به كودك بگوييد: «خجالت نكش!» او حتما بيشتر خجالت خواهد كشيد!

چقدر بايد صبر كنيد؟

اولين قدم براي كمك به كوچولوي خجالتي‌تان اين است كه او را به زور مجبور به كاري نكنيد و براي آشنا شدن او با محيط و افراد زمان كافي را اختصاص دهيد. برخلاف ما بزرگسالان، آشنا شدن بچه‌ها با محيط جديد و كنار آمدن با وظايف جديد، ممكن است خيلي طول بكشد مثلا اگر كودك‌تان را در يك مهد كودك يا پيش‌دبستاني ثبت‌نام كرده‌ايد، كاملا طبيعي است كه يك ماه طول بكشد تا او با بچه‌هاي ديگر و مربي خودش آشنا شود.

فرزند شما حتي ممكن است فقط با نشستن روي يك صندلي در يك نقطه خاص كلاس آرامش يابد! اگر شما كودك را به زور مجبور كنيد تا خجالتش را كنار بگذارد، ممكن است نتيجه عكس بگيريد و او بيشتر به درون خودش پناه ببرد همچنين اگر او را مجبور كنيد تا فورا و همان روزهاي اول با بچه‌هاي ديگر گروه آشنا شود، اوضاع از اين هم بدتر خواهد شد و ممكن است كودك در كسب مهارت‌هاي اجتماعي دچار مشكل شود. مشكل خجالت كودكان تنها با يك روند آرام و طولاني حل مي‌شود و هيچ راه حل يك شبه‌اي براي آن وجود ندارد.

در مهماني با كودك‌تان چه كنيد؟

بچه‌هاي خجالتي، مطمئنا دوست ندارند مركز توجهات يك جمع باشند. بنابر اين شما نبايد كاري كنيد كه ناگهان همه متوجه كودك‌تان بشوند. اين‌كه از پسرتان بخواهيد جلوي يك جمع كه براي نخستين بار آن‌ها را مي‌بيند، سنتور بزند يا براي آن‌ها شعر بخواند، كار نادرستي است. كودكان فقط براي كساني اين كار را مي‌كنند كه به آن‌ها اعتماد داشته باشند. اين‌كه شما به‌طور غيرمنتظره و بدون اطلاع قبلي به فرزندتان، از او چنين كارهايي را بخواهيد، باعث سرخوردگي كودك مي‌شود به‌ويژه در دوران پيش‌دبستاني كه زمان ساخته شدن اعتماد به نفس كودك است. بد نيست بدانيد سخنراني و اجرا در جمع ترس شماره يك بزرگسالان است، چه برسد به بچه‌ها!

عشق‌تان را ابراز كنيد

كودك خجالتي شما بايد اطمينان داشته باشد كه شما او را همان‌طور كه هست، دوست داريد. او راه و روش خودش را براي روبه‌رويي با موقعيت‌هاي جديد دارد و دوست دارد اول مشاهده كند و بعد وارد بازي شود. شما بايد به اين ويژگي‌ها احترام بگذاريد. همين كه فرزندتان را در آغوش بگيريد، نشان مي‌دهد او با همان ويژگي‌هايش شايسته دوست داشتن شما‌ست. محبت شما به فرزندتان به او اعتماد به نفس مي‌دهد.

چگونه شروع كنيم؟

مربي‌هاي كودك جمله مشهوري دارند كه مي‌گويد: «هر چه كودك كوچك‌تر، گروه دوستي هم كوچك‌تر!» اين يك قانون ساده است كه به شما هم در حل مشكل خجالت فرزندتان كمك مي‌كند. اگر مي‌خواهيد عادت‌هاي اجتماعي فرزندتان را تقويت كنيد، اين كار را بايد از اجتماعات كوچك شروع كنيد. براي شروع، معرفي يك دوست جديد هم‌سن و سال به‌عنوان همبازي به فرزندتان كفايت مي‌كند. بهتر است دوست كودك‌تان را به خانه‌تان دعوت كنيد به اين ترتيب تعداد چيزهاي جديدي كه فرزندتان يكباره با آن‌ها روبه‌رو مي‌شود.

كم خواهد شد و او آسان‌تر با شرايط كنار خواهد آمد. بعد از چند هفته مي‌توانيد اجازه دهيد تا فرزندتان به خانه دوستش برود. وقتي كودك چند ماهي را با همبازي جديد گذراند و به او عادت كرد، مي‌توانيد عضو جديدي را وارد گروه كنيد و از والدين اين كودك هم بخواهيد تا اجازه دهند بچه‌ها به نوبت در منزل هر كدام از اعضاي گروه با هم بازي كنند به اين ترتيب گروه دوستان كم‌كم بزرگ‌تر مي‌شود و در عين حال شما قادر به كنترل اوضاع هستيد.

خجالت آن‌قدرها هم بد نيست!

در پايان به ياد داشته باشيد كه خجالتي بودن هميشه هم ويژگي بد و نامطلوبي نيست؛ اين ويژگي به همراه خود صفات ديگري را هم مي‌آورد كه مثبت و مطلوب هستند مثلا احتياط بيشتر، مشاهده دقيق‌تر و گوش دادن بهتر به گفته‌هاي اطرافيان. حتي گفته مي‌شود كودكاني كه خجالتي هستند، در آينده گوش شنواي بهتر و دوستان وفادارتري خواهند شد.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

توجه


گوشه گيري به معني نداشتن دوست ( ان ) صميمي نيست. درواقع اکثر کودکان گوشه گير يکي دو دوست صميمي دارند و در سنين دبستان دوستي آنها معمولاً عميق و پايدار است و اگر چه چنين دوستان صميمي ممکن است تا حدي احساس منفي به خود در کودک را کمي کاهش دهند ولي قادر به جلوگيري از عواقب گوشه گيري نيست.

چند نکته

 مهمترين عارضه خجالتي و گوشه گيري، دروني کردن مشکلات است که مي تواند به صورت کاهش حرمت نفس، اضطراب، تنهايي و حتي افسردگي بروز کند. در صورت عدم اصلاح، اکثر موارد گوشه گيري و خجالتي بودن کودکان پيش دبستاني مي تواند در سنين بعدي و حتي بلوغ ( به اشکال و انواع مختلف ) ادامه يابد.  اگر چه ريشه اکثر موارد خجالت و گوشه گيري کودکان پيوند عاطفي ناامن است ( سال اول تولد ) ولي مطالعات نشان داده اند که پيوند عاطفي کودک با پدر ( خصوصاً تعامل مداوم و بازي کردن پدربا کودک در 1 تا 3 سالگي ) بيش از پيوند عاطفي کودک با مادر در اجتماعي شدن کودک و جلوگيري از گوشه گيري کودک موثر است.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

علل گوشه گيري و تنهايي در کودکان


گوشه گيري و تنهايي نه يک اختلال و بيماري بلکه خود نشانه وجود اختلالي است که مهمترين علل آن در کودکان عبارتند از:


* خلق و خو و پيوندعاطفي


دو عامل ارث ( طبع و مزاج ) و نوع پيوند عاطفي کودک با والدين مهمترين عوامل تعيين کننده اجتماعي شدن کودک هستند ( به مطالب قبلي مراجعه کنيد ).


* افسردگي


احساس تنهايي مهمترين علامت افسردگي است و از طرف ديگر گوشه گيري و تنهايي خود مي تواندمنجر به افسردگي شود ( به کتاب« روشهاي غلبه به افسردگي و رموز شاد زيستن »از همين مجموعه مراجعه کنيد ).


* اختلال شخصيتي


در سنين راهنمايي به بعد گوشه گيري يکي از يافته هاي ثابت برخي از اختلالات شخصيتي ( خصوصاً اختلال شخصيت منزوي ) است ( به کتاب « تست هاي شخصيتي »از همين مجموعه مراجعه کنيد ).


* در خود فروماندگي ( Autism )


در خود فروماندگي يکي از بارزترين و شديدترين اختلالات تکاملي عصبي بوده و با اشکال در برقراري روابط اجتماعي با ديگران و رفتارها و حرکات کليشه اي تکراري و ثابت مشخص مي شود. اين کودکان غالباً به چهره افراد نگاه نکرده ودير صحبت مي کنند و به جاي ضماير اول شخص مفرد ( من، به من، من را و مال من و... ) از نام خود استفاده مي کنند و درگفتگو قادر به درک احساسات و هيجانات فرد مقابل ( عصبانيت، خشم، خوشحالي و... ) نيستند. سندرم آسپرگر ( Asperger syndrome ) نوع خفيف تر اين گروه از اختلالات بوده و مي تواند موجب اختلال ارتباطي شود.


* اضطراب و ترس اجتماعي


به مطالب بعدي مراجعه کنيد.


* کمبود توجه و تمرکز و بيش فعاليتي (ADD & ADHD)


اين گروه از کودکان بدليل اشکال در برقراري ارتباس (نه بدليل خجالت بلکه بدليل عدم توجه )توسط همسالان خود طرد و دفع شده و غالباً منجر به گوشه گيري و انزواي اجتماعي آنها مي شود.

خجالت کشيدن، کمرويي و ترسويي : shyness & Timidiness

در حوالي 2 تا 3 ماهگي خنده اجتماعي ( شادي و خوشحالي صورت و گاهي همراه با صدا در آوردن در پي ديدن چهره برخي از افراد ) و در حوالي 4 تا 6 ماهگي خشم و عصبانيت ظاهر مي شوند. در حوالي 6 تا 8 ماهگي که شدت پپيوند عاطفي مادر و کودک قوت مي يابد، پديده ترس از غريبه ها ( strang warness /fear ) نيز ظاهر مي شود ( روبرگردان از قيافه هاي غير آشنا و ترس در صورت در آغوش گرفتن او توسط فرد، حتي اگر پدر يا مادر بزرگ و يا خاله اي باشد که هراز گاهي با کودک در ارتباط بوده و در ذهن کودک به عنوان فرد نا آشنا تفسير مي شود ).

در همين زمان است که پديده اضطراب جدايي ( separation anxiety ) نيز ديده مي شود و تا حوالي 18 ماهگي ادامه مي يابد. در اين دوره ( 6 تا 18 ماهگي ) به واکنش کودک ( ترس يا اضطراب، اجتناب وپرهيز ) در برابر موقعيت جديد و ناآشنا ( درحضور پدر يا مادر ) مهار رفتاري ( behavaeoral inhibiotion ) يا اضطراب و ترس از تازه ها گفته مي شود. اگر اين واکنش ها نسبت به افراد و موقعيت اجتماعي تازه و ناآشنا باشد به آن خجالت ناشي از ترس يا اضطراب ( fearful or Anxious ) گفته مي شود. اين چنين خجالتي يک واکنش تطابقي با شرايط جديد بوده و توجه کودک را کمي افزايش مي دهد.

از حوالي 15 تا 18 ماهگي کم کم قدرت ادراکي کودک افزايش مي يابد و او قادر به شناخت خود به عنوان ماهيتي مستقل و متفاوت خواهد شد و مفهوم من در ذهن او شکل مي گيرد و از اين زمان به بعد است که کم کم عواطف و احساسات مرتبط به خودآگاه ( self conscious emotions ) از جمله شرم، احساس غرور و افتخار و گناه شروع به شکل گيري مي کنند. اولين احساس شکل گرفته شده مرتبط به خودآگاه، شرم و خجالت حضور است. ( exposure embarrassment ) در اين حالت کودک در پي مورد توجه قرار گرفتن، تعريف، نگاه کردن خود در آينه و يا انجام کاري در برابر جمع دچار يک احساس مرکب و متناقض ودر نوسان بين اضطراب با اشتياق، تنش با خشنودي و گرايش با اجتناب مي شود.

يعني کودک از يک طرف تمايل و هيجان دارد و از طرف ديگر خود را کنترل مي کند. کودک معمولاً از نگاه مستقيم به طرف مقابل خودداري کرده و سر خود را به زمين انداخته و يا فقط به ديگري هراز گاهي و آن هم اغلب زير چشمي نگاه مي کند. و ممکن است بدن خود را بچرخاند و يا انگشت دهان کند و يا با موهاي خود ور برود. کودک معمولاً کم حرف شده و آرام و آهسته و يا کمي لرزان صحبت مي کند ممکن است صورتش نيز برافروخته شود.


در حوالي 3 تا 4 سالگي کدک قادر به درک مفهوم ديگران نيز مي شود و مي تواند خود را از چشم ونظر ديگران ببيند و مورد ارزيابي قرار دهد و به اصطلاح از خود آگاه ( self ـawarenss ) به خودآگاهي ( self conscious ) برسد و بدين ترتيب آشکال شرم و خجالت خودآگاهانه نيز شکل مي گيرد. در شماي 2 3 مراحل تکاملي شرم و خجالت و تفاوتهاي آنها نشان داده شده است.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نکته


برخي اعتقاددارند که حالتي از شرم و حياء ( embarrassment ) حتي از همان 1 تا 2 ماهگي و شرم حضور از 8 تا 9 ماهگي در کودک قابل شناسايي است.شرم، احساسي است که در زمان مواجه شدن با موقعيت بوجود مي آيد ولي در خجالت، احساس قبل از قرار گرفتن از موقعيت نيز وجود دارد و در ضمن در شرم افزايش فعاليت سيستم عصبي خودکار نوع پاراسمپاتيکي و در خجالت نوعي سمپاتيکي وجوددارد.


بسياري ازافراد، ترسويي را معادل کمرويي و خجالتي بودن درنظر مي گيرند اگر چه بسياري از افراد ترسو، کمرو نيز هستند ( و بالعکس ) ولي ترسويي در محدودهو قلمرو اختلال هراس ( phobia ) قرار مي گيرد که نمونه بعدي مشخص آن ترس از تاريکي و ترس يا هراس اجتماعي است .

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

درک از خود به عنوان ماهیتی مستقل ( پیدایش من)

سن شروع 7 تا 9 ما هگی 15 تا 18 ماهگی برانگیزاننده ها افراد غریبه یا ناآشنا، تجاوز به حریم، ارزیابی اجتماعی مورد نظاره و توجه به دیگران قرار گرفتن، نمایش یا فعالیت در حضور دیگران، نظاره خود در آینه، مورد تعریف دیگران قرار گرفتن خجالت خودآگاهانه شرم خود آگاهانه

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

مرحله ادراکی

نگاه به خود از دید دیگران درونی کردن استا نداردها و قواعدها زمان شروع 4-5 سالگی 3 سالگی برانگیزاننده ها انگشت نما شدن، تفاوت داشتن با دیگران توجه و تمرکز دیگران ارزیابی اجتماعی، خرابکاری کردن در برابر جمع، اشتباه سر زدن، تحقیر، سرزنش عوامل و موقعیت های بوجود آورنده یا برانگیز اننده خجالت و شرم

طبع و مزاج ( Temperament )


تمامی کودکان در زمان تولد بر اساس محتوی ژنتیکی شان ( و اثرات دوران حاملگی ) دارای یک سری ویژگیهای خلق وخویی هستند که می توان اکثر آنها را در یکی از سه گروه زیر قرار داد ( از همان روز و ماه اول تولد قابل شناسایی هستند )

1) محتاط / دیرجوش

این گروه از کودکان ( 15% ) با تغییرا ت راحت نبوده و دیر به آنها عادت می کنند و با دیگران دیر جوش می خورند و در نتیجه کمرو و خجالتی به نظر می رسند. در این کودکان اکثر موارد زیر صدق می کند: آنها نیازمند یک مکان آرام و ساکت هستند و با سرو صدا بی قرار و ناراحت می شوند ( ازجمله موقع خوابیدن ). کودک به اسباب بازیهای جدید توجه چندانی نمی کند و در محیط های جدید کمی مضطرب و ناآرام است.  با افراد جدید در ابتدا ساکت و کم حرف هستند. در خوردن حساس هستند ( فقط علاقه به برخی از غذاها نشان می دهند ).  در آموزش دستشویی کمی مقاومت دارندو معمولاً دیر کنترل ادرار ومدفوع خود را بدست می آورند.  در مجامع و زمین بازی کودکان تمایلی به دور شدن از والدین خود ندارند.  لباس های قدیمی و راحت را به لباس نو ترجیح می دند.  خواب های ترسناک زیاد می بینند. پوست حساس دارند و بیشتر دچار بیماری حساسیتی می شوند ( مثلاً آسم ). در کنار افراد آشنا راحت هستند. نسبت به انتقاد نسبتاً حساسیت زیادی دارند.  در برابر تغییر در روال و آداب معمول مقاومت نشان می دهند.  در بازی هم سن و سالان بیشتر نظارگر و تماشاچی هستند تا خود بازیگر باشند. تمایل به بودن و بازی باسایر بچه ها نشان می دهند ولی خود را از شرکت باز می دارند.

2) سخت/ پر انرژی و شلوغ کن


این گروه از کودکان ( 20% ) بسیار فعال، حساس، برانگیخته و تا حدی بی قرار و ناشکیبا هستند. این گروه معمولاً نه تنها کمرو نیستند بلکه حالتی تداخل و شلوغ کن دارند.

3) آسان/خونگرم


این گروه که در حدود 40 درصد کودکان را تشکیل می دهند بچه هایی آرام و آسانگیر بوده ( درخوردن، خوابیدن و... ) و با دیگران و شرایط و
محیط جدید راحت کنار آمده و خو می گیرند و در کل رفتاری دوستانه و مهربانانه تری دارند.

نکته


خلق و خوی کودکان در دوران خردسالی تعیین کننده وضعیت و خصیصه های آنها در دوره های بعد زندگی شان نیست. زیرا عوامل محیطی ( خانواده، هم سن و سالان و... ) در شکل گیری نهایی شخصیت و ویژگی های افراد بسیار مهم هستنمد.


● والدین خجالتی:
اگر یکی از والدین خجالتی باشد هم از طریق انتقال ژنتیکی ( به ارث بردن ) و هم یادگیری رفتار از والدین می تواند موجب خجالتی شدن کودک شود.


● پیوند عاطفی ناامن:
کودک ناامن اصولاً به دیگران و شرایط اطمینان ندارد و می ترسد مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و یا اینکه درست برعکس به خود اطمینان نداشته و نگران این است که مرتکب اشتباه و خرابکاری شود.


● والدین کنترل کننده یا خشن:
چنین والدینی کلاً اجازه شکوفایی توانمندی و توانایی کودک و در نتیجه حرمت نفس خوب را نمی دهند و کودک در این حالت نه به دیگران بلکه در مورد خود شک و تردید دارد و می ترسد که کاری ناپخته و یا احمقانه از او سر بزند و مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و لذا برای پیشگیری از این مسئله در کل از دیگران دوری می کند.


● سابقه مورد تمسخر یا سرزنش قرار گرفتن در جمع:
حتی یک تجربه اجتماعی منفی جدی ( مثلاً بکار بردن کلمات نادرست همچون خنگ یا دست و چا چلفت درمقابل برخی از دوستان کودک ) می تواند موجب خجالتی و کمرو شدن کودک شود.


● خانواده انتقادگر یا کمال پرست:
توقع بیش از حد داشتن و یا انتقاد و سرزنش دائم باعث تخریب حرمت نفس کودک و در نتیجه کمرویی کودک می شود.


● جابه جایی محل زندگی یا تحصیل کودک:
در سنین دبستان و راهنمایی روابط دوستی قوی و نسبتاً پایدار بوده و جابجایی کودک می تواند در تکامل اجتماعی او اثرات منفی داشته باشد.


● وجود مسئله خجالت آور در خانواده:
وجود مسائلی خجالت آور و ناپسند در خانواده ( از جمله اعتیاد، طلاق پدر و مادر و... ) می تواند موجب خجالت وکمرویی کودک شود.


● خانواده خشک و سرد:
مهمترین اصل در تکامل عاطفی و شکل گیری درست حرمت نفس، ابراز عشق و محبت بی قید و شرط به کودک است ( از طرف هر دو والدین ). توجه و محبت به کودک نه تنها موجب لوس شدن کودک نمی شود بلکه از آن نیز جلوگیری می کند. کودکی که هسته ارزشمندی اش توسط والدین درست شکل گرفته باشد دیگرنه تنها نگران ارتباط برقرار کردن با دیگران نیست بلکه بدلیل درک بهتر احساسات وعواطف دیگران و ابراز احساسات خود، در دوست شدن و تعامل درست موفق تر خواهد بود.


● زیر ذره بین بودن:
اصولاً هر موقعیتی که باعث توجه دیگران به فرد ( کودک و بزرگسال ) شود و به اصطلاح فرد زیر نور افکن قرار گیرد ( از جمله وجود مسابقه، اشاره کردن به فرد در میان جمع ) می تواند موجب بروز خجالت شود.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نحوه برخورد با کمرویی، خجالت و گوشه گیری

در کودکان 2 تا 5 سال
اساس درمان کمرویی و گوشه گیری، شناسایی و درمان علت بوجود آورنده احتمالی آن است ( به مطالب قبلی مراجعه کنید ). علاوه بر درمان اختلال بوجود آورنده آن ( اگر وجود داشته باشد ) با بکار بستن یک سری اصول می توان در اکثر موارد آن را اصلاح نمود. اساس درمان کمرویی و گوشه گیری کودکان عبارتند از: اجتناب از اشتباهات تربیتی؛ اصلاح پیوند عاطفی ناامن ( تغییر ساختار فکری، احساسی و ادراکی )؛ تقویت اعتماد به نفس کودک و آموزش مهارتهای اجتماعی و حل مسئله و برخورد با مشکلات

توجه


درمان ممکن است ماهها و گاهی چند سال طول بکشد.

الف) اجتناب از اشتباهات تربیتی


یکی از علل تشدید کننده و حتی بوجود آورنده کمرویی و گوشه گیری اشتباهات تربیتی است و متاسفانه برخی از والدین ناخواتسه و نادانسته مرتکب آن می شوند که مهمترین آنها عبارتند از:

هرگز در حضور او بر چسب کمرویی و خجالتی نزنید و نگذارید دیگران نیز چنین کاری کنند. برای مثال اگر با فرزندتان در جمعی یا با فردی هستید و شخص سوم حتی از روی محبت ابراز می کند که فرزندتان خجالت می کشد، بلافاصله بگویید: « نه فقط کمی زمان می برد تا به دیگران و موقعیت جدید عادت کند ». هرگز خجالت و رفتار او را دست مایه خنده قرار ندهید ( اولاً کودکان حداقل تا 5 سالگی قادر به درک شوخی نیستند و ثانیاً انگشت گذاشتن روی نقطه ضعف دیگران تجاوز به حقوق دیگران و کاری ضد اخلاقی است تا چه برسد به اینکه مورد تمسخر و خنده نیز قرار گیرد ( با دیگران بخندیم نه بر دیگران ). هرگز، هرگز، هرگز!حتی به شوخی کودک را مورد تمسخر قرار ندهید و از کاربرد کلمات و برچسب های منفی ( خجالتی، ترسو، تپل، دست و پاچلفتی و... ) جداً خودداری کنید. نگرانی خود را در مورد مسئله ای که دارد، نشان ندهید. هرگز او را سرزنش یا توبیخ نکنید. اگر در گفتگویی فرزندتان پاسخ نمی دهد، بجای او جواب ندهید و معذرت خواهی نکنید و بلافاصله با بیان مطلبی تمرکز بر روی او را برطرف کنید. اگر کودکتان مورد تمسخر و یا سخنان نیش دار توسط همسالان خود قرارگرفت، او را حمایت کنید و نشان دهید که ناراحتی او را درک می کنید و درحد درکش توضیح دهید که چنین کاری نشان دهنده نقطه ضعف دیگری است نه او. در این موارد ذکر خاطره و تجربه دست انداخته شدنتان در دوران کودکی و نحوه برخورد شما با آن در تخفیف ناراحتی کودک بسیار کمک کننده خواهد بود. هرگز او را بادیگران مقایسه نکنید. شما می توانید رفتار خوب و مثبت کودک دیگری را که فرزندتان نیز شاهد آن بوده است با ظرافت مورد تائید و تشویق قراردهید ( مثلا رو به فرزندتان کنید وبگویی: اون کودک چه رفتار دوستانه و راحتی داشت، این طور نیست؟ ) حتی کوچکترین حرکت و رفتاری مغایر با خجالت کشدین را مورد تحسین و تشویق قرار دهید ( چقدر قشنگ سن تو گفتی!و... ) در مواردیکه کودک راحت نیست و خجالت می کشد یا احساس ترس و نگرانی دارد، اصرار در انجام آن کار نکنید.

ب) ایجاد احساس امنیت، اطمینان و اعتماد
یکی از جنبه های ذهنی فرد خجالتی و کمرو، داشتن شک و تردید نسبت به خود، دیگران و شرایط است.

احساس امنیت و اطمینان در همان

یکسال اول تولد در ضمین و ذهن ناخودآگاه کودک شکل می گیرد و به آن پیوند عاطفی امن گفته می شود. کودک امن و مطمئن درضمیروذهن خود می داند که افراد عموماً قابل اعتماد هستند و می توان روی حرف و قول آنها اعتماد کرد. او بطور درونی بر این باور است که اکثر افراد خوب ومهربان بوده و قصد اذیت و آزار او و یا سوء استفاده از او را ندارند و به همین دلیل در ابراز احساسات وعواطف خود راحت است و با دیگران راحت تر ارتباط برقرار می کند.

او باور دارد که پس از هر شبی روزی فرا خواهد رسید، بعد از هر سربالایی سرازیری وجود دارد و اگر چه درد و رنج در زندگی اجتناب ناپذیر است ولی تقریباً همیشه راهی برای رسیدن به آرامش و تخفیف درد و رسیدن به شادی وجود دارد و چنین حسی بوجود نمی آید مگر اینکه حداقل در سال اول تولد به تمامی نیازهای کودک بی درنگ، بطور ثابت و مهربانانه پاسخ داده شود.

خوشبختانه بدلیل ویژگی شگفت انگیز مغز در ترمیم و شکل پذیری خود، پدر ومادر معمولاً به راحتی تا 4 5 سالگی و به سختی تا نوجوانی وقت دارند تا با دانش و رفتار درست و پشتکار، صدمات وارده به ذهن و روان کودک را تا حدود زیادی ترمیم کنند. برای این منظور بایستی در رفتار با او با ثبات ویکنواخت بود، صادق و باز بود، بر قول و قرارهای خود متعهد بود و به او اعتماد کرد. برای رسیدن به این هدف رعایت نکات زیر بسیار کمک کننده خواهد بود:

 محلی دلنشین و راحت را برای داستان وقصه گفتن و صحبتهای دو نفره مشخص کنید. کودک ممکن است بخواهد به شما تکیه دهد و یاسرش را روی پاهای شما بگذارد و یا اینکه روی مبل لم بدهد و با رو در روی شما بنشیند. هر طوری که کودک احساس راحتی و نزدیکی می کند، عمل کنید.  هراز گاهی با هم آواز بخوانید و حرکات موزون و شاد انجام دهید.  در مواقع بیرون رفتن اگر او مایل است، دست در دست هم دهید.  دایم به دنبال نکات و رفتار خوب ومثبت اوباشید و آنها را بی درنگ مشخص و تحسین کنید ( نه به دروغ یا غلو ). حداقل روی نیم ساعت از وقت خود را ( هر یک از والدین و یا هر دو با هم ) تماماً به با او بودن بدید و هرچیزی را که ممکن است موجب اختلال در این ارتباط شود، مرتفع کنید ( از جمله موبایل راخاموش کنید و یا به او توضیح دهید که بدلیل کار مهمی که دارید مجبورید آن را روشن بگذارید ) این زمان سوای از مواقعی است که شما به طور معمول باهم هستید ( نظیر مواقع شام یا آداب قبل ازخواب و... ).  زمانیکه فرزندتان می خواهد با شما صحبت کند، اگر آب هم در دستتان هست و می خواهید به تشنه ای برسانید، آن را زمین بگذارید و با تمام وجود ( گوش، چشم و دل ) او را بشنوید. گفتارهای غیر کلامی کودک ( اخم، خشم، خنده و... ) را به همان اندازه کلام او بایستی جدی گرفت و واکنش و پاسخی درست نشان داد.  حداقل هفته ای یکی دو بار او را به زمین بازی کودکان ببرید ( خصوصاً پدر ). هرازگاهی بازیهای گروهی که رنگ و بوی همکاری دارند، به راه بیاندازید ( مثلاً حدس زدن نام وسیله ای چیزی از طریق حرکات نمایشی یا نمایشنامه بازی کردن و... )  در کارهای ساده از او کمک بخواهید و صرفه نظر از اینکه بدرستی و کامل انجام دهد یا نه، تشکر و سپاسگزاری کرده و کارش را تحسین کنید ( نظیر گلکاری، جمع کردن سفره یامیز غذا، شستن ماشین و... ).  درامور مربوطه نظر او را نیز بخواهید و اگر خطر و اشکال جدی وجود ندارد، به آنها عمل کنید ( مثلاً رنگ اطاق و یا لباس هایش، یاهر دو سه بار یک دفعه او تصمیم بگیرد که برای غذا خوردن در بیرون خانواده کجا برود و... ) درهر زمانی که دست بدهد و دلیلی برای آن دارید ( حتی خنده شیرینش ) او را در آغوش بگیرید و ابراز محبت و عشق کنید ( خصوصاً پدر در این زمینه بایستی تلاش بیشتری کند ) نگران لوس شدن او نباشید. محبت و عشق سپر دفاعی برابر لوس شدن است و نه عامل آن. قوانین و مقررات معدود ( حداکثر به تعداد انگشتان دست ) ولی ثابت و تخطی ناپذیر بگذارید ( مسواک زدن قبل از خواب، عدم بکار بردن کلمات زشت، خوابیدن در اطاق خود و... )

توجه


تا سنین 3 سالگی وظیفه پدر و مادر است که تمامی تمهیدات لازم برای ایمنی و آزادی عمل کودک را بکار ببندند و به تذکر ومقررات پناه نبرند ( از جمله گذاشتن حفاظ برای تمامی پریزها، دور از دسترس قرار دادن چیزهای خطرناک، به گنجه بردن تمامی چیزهای شکستنی دسترس، جایگزین کردن ظروف فلزی یا نشکن به جای ظروف چینی و شیشه ای، تعبیه قفل ایمنی برای درب آشپزخانه و... ).


ـ یک صندوقچه یا گنجه مخصوص نگهداری وسایل و چیزهای مهمش تهیه کنید و در اختیار او بگذارید.
ـ در مواقعی که دور هم هستید ( مثلاً موقع صرف شام ) سعی کنید به مرور زمان هر کس چیزهایی جالبی را که در طول روز برایش اتفاق افتاده به دیگران بگوید و یا در مورد بعضی از مسائل هر یک از افراد خانواده نظر خود را ابراز کند.
ـ به کودک خود دروغ نگویید و چیزی را از او کتمان نکنید و بر حسب، سن میزان درک او و موضوع، با او باز و صادق باشید. برای مثال اگر باهمسرتان حرفتان شده است و فرزندتان می گوید « مامان ناراحت هستی؟ نگویید: نه چیزیم نیست ». بگویید: « آره پسر/دختر گلم! یه کم ناراحت و عصبانی هستم ولی از اینکه تو اینقدر باهوش هستی و فهمیدی و به فکر من هستی خوشحالم و ناراحتی ام یه خورده بهتر شد و... »
ـ دردادن قول بسیار دقیق باشید و بدون هیچ عذر و بهانه ای آنها را بدون هیچ کم و کاستی عیناً برآورده کنید.
ـ اگر با همسرتان مشکلات و اختلافات جدی دارید، حتماً به مشاوره خانواده مراجعه کنید. ( برای مطالعه بیشترمی توانید به کتب « مسائل ومشکلات زناشویی و راه کارها »و « پرورش، تربیت و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »از همین مجموعه مراجعه کنید ).

پ) تقویت حرمت و اعتماد به نفس


حرمت نفس در بستر و به موازات احساس امنیت واعتماد و الفت شکل می گیرد و بایستی علاوه بر رعایت نکات قبلی، موارد زیر را مد نظر قرار داد:

 موارد مربوطه به ایجاد احساس امنیت و اطمینان را رعایت کنید ( مطالب قبلی ).  فرزندتان را همانطور که هست بپذیرید و توقع و انتظار بی مرود و بیش از حد نداشته باشید.  محبت و عشق تمام خود را بی قیدو شرط به او ارزانی کنید ( کلامی و رفتاری از هر دو والدین. )  دست از قهرمان پروری و منحصر به فرد کردن فرزندتان بردارید. اجازه دهید همانند دیگر کودکان او نیز ساده باشد و بچگی کند ( حتی اگر فرزندتان در زمینه ای واقعاً نابغه باشد، بایستی ترتیبی اتخاذ کنید تا سایر جنبه های وجود یاو نیز پرورش یافته و یک فرد کامل درآید و نه یک موجود عجیب و الخلقه ). بیشتر دانشمندان و نابغه ها حداقل در دوران کودکی تفاوتی با دیگر کودکان نداشته اند ( وحتی از برخی جهان پایین ترازحد معمول بوده اند ). اگر فرزندتان اشکال فیزیکی واضح واثر گذار قابل حلی دارد، حتماً آن را اصلاح کنید ( اگر لازم است طلاهای خود را هم بفروشید و آن را اصلاح کنید ).  از حمایت بیش از حد و کنترل فرزندتان جداً خودداری کنید. بایستی متوجه مرز بی توجهی با کنترل کننده گی بود. به عنوان یک اصل کلی، کودکان تقریبا فقط از طریق آزمون و خطا می آموزند، توانمندیهایشان را شکوفا می کنند و خود را می شناسند ( چون حداقل تا 7 سالگی قدرت استدلال و تفکر منطقی ندارند ). نقش ناظری وحمایت گری والدین برای جلوگیری و محافظت کودکان ازخطرات، جدی ومهم است. بایستی اجازه داد تا کودک تمامی اعمالی کهدر حیطه توان و مرحله تکاملی اش است را خود انجام دهد و تا زمانی که تلاش درانجام آن دارد از دخالت در آن خودداری کرد ( مگر اینکه ترتیبی اتخاذ شود تا امکان موفقیت او افزایش یابد ). بایستی در تمامی مواردیکه مرتبط با کودک است ( نوع غذا، لباس، بازی و... ) برای او دو سه انتخاب گذاشت و اجازه داد تا خود کودک از میان آنها انتخاب کند و ما فقط نقش حمایت گر داشته باشیم. برای مثال اگر می خواهید بااو به زمین بازی بروید، می توانید دو نوع کفش و لباس مناسب که حدس می زنید کودک دوست خواهد داشت را به او نشان دهید و بگویید دوست دارد کدام را برای رفتن به پارک بپوشد. حتی اگر کودک خواست کفش لنگه به لنگه بپوشد بااو مخالفت نکنید و فقط توضیح مختصر در مورد تناسب بدهید. نقش حمایتگری شما این است که دو لنگ دیگر را نیز با خود ببرید تا در صورت پشیمان شدنش استفاده کند ( لطفاً در این زمان هیچ کلام و رفتاری درمورد اشتباه کردن کودک و حق به جانب بودن خودتان ابراز نکنید. زیرا کار او نوعی خلاقیت است و حتی بایستی کودک به نحوی تحسین شود ).  در کارها و فعالیت های کودک تا زمانیکه به مرز درماندگی و منصرف شدن نزدیک نشده است، دخالت نکنید. در این موارد ترتیبی اتخاذ کنید تا کودک در انجام آن کارهایی که در حیطه توانمندی اش است موفق شود و یا اینکه از او اجازه بخواهید تاشما به او کمک کنید ( در سنین دبستانی ).  تمامی کودکان حداقل تا دوران بلوغ پیوسته در حال رشد و نمو و کسب توانمندی و مهارتی جدید هستند و روزی نیست که چند کار خوب انجام ندهند و مهارتهای جدید بدست نیاورند. تمامی آنها را شناسایی کرده و بخاطر آنها فرزندتان را با تمام وجود تحسین و تشویق کنید ( بدون اغراق و دروغ ). تا حد امکان از برانگیخته شدن حس مسابقه و مقایسه در کودک پرهیز کنید.  دربازیها هرازگاهی ببازید ونشان دهید که شکست آخر خط نیست، بلکه پلی است به سوی تلاش بیشتر و موفقیت.  هراز گاهی به عمد اشتباه کنید وبه فرزندتان نشان دهید نه تنها ما که برای او قادر مطلق به حساب می آیید نیز ممکن است اشتباه کنید، بلکه مسئولیت اشتباه خود را می پذیرید و سعی در اصلاح آن می کنید و از تلاش برای بهتر شدن و امید به اصلاح نیز دست نمی کشید. یکی از اشتباهاتی که می توانید مرتکب شوید، رها کردن باد شکم است. آری!باد شکم همان باد گلو است با کمی تفاوت در بو ( تفاوت مختصر در برخی ازمواد شیمیایی ) و همه افراد طبیعی و سالم روزانه چند لیتر باد شکم خالی می کنندو اگر چه در حضور دیگران کار درستی نیست ولی اگر از کنترل هم خارج شد ( که گاهی هم اتفاق می افتد ) فاجعه ای رخ نداده است. سعی کنید یکی دو بار در حضور فرزندتان ( و یاجمع خانوادگی ) به عمد باد شکم خود را رها کنید و آن را دست مایه خنده قرار دهید و به سادگی معذرت خواهی کنید. اگر این کار برایتان سخت است می توانید به اتفاق فرزندتان درسایت YOU TUBE چند کلیپ خنده دار در این رابطه ببینید و باهم بخندید ( خصوصاً سنین 5 6 سال به بالا ). هراز گاهی به اتفاق فرزندتان مسخره بازی در آورید. مثلاً در زمین بازی یا پارک پا برهنه راه بروید، یا به کمک لوازم آرایش یا رنگ های بی خطر صورت یکدیگر را نقاشی کنید و اوقات شادی آور بوجود آورید و یا اگر مادر هستید سبیل بگذارید و اگر پدر هستید روسری سر کنید!و... هر ماه حداقل یک بازی نمایشی ( خصوصاً در غالب شخصیت های حیوانی و تغییر نقش ها ) راه بیاندازیدو یکبار نیز هر یک از اعضاء خانواده به نوبت در برابر دیگران ایستاده و شعر یا آوازی را بخواند.

نکته


فرد با حرمت نفس خوب، خود را هرآنطور که هست می پذیرد و ارزشمند می داند، نقاط قوت و ضعف خود را می داند، به توانمندی خودباور دارد، خود رادوست داشتنی می داند وآنچه را که درست می داند و دوست دارد، انجام می دهد و وظیفه والدین این است که در رفتار و گفتار خود دائماً چنین پیامهایی به کودک بفرستند و در این مسیر او را حمایت کنند.

توجه


اولین روزی را که فرزندتان به شما نه گفت به عنوان روز شروع استقلال او جشن بگیرید و بهنظرات او احترام بگذارید وتا زمانیکه با اصول و مقررات مهم مغایرت ندارد با او کنار بیایید.

ت) آموزش مهارتهای اجتماعی


برای اینکه بتوانید فرزندتان را مناسب تر کمک کنید، ابتدا بایستی ماهیت و کیفیت خجالت فرزندتان را شناسایی کنید ( در چه مواقعی، با چه کسانی، درچه شرایطی و... ) تا تمرکز و توجه بیشتری در آن زمینه خاص به خرج داده و برنامه های مناسب تری طرح ریزی کنید. مهمترین مهارتهای اجتماعی در این سنین، بازی با همسالان، اصول صحیح گفتگو و دوست پیدا کردن و برقراری رابطه دوستانه است.

الگو و مفهوم بازی، همبازی و دوست در ذهن کودک


* کودک 2 ساله:
کودکان 2 ساله درکنار هم بازی می کنند و ممکن است نیمی از وقت خود را به نگاه کردن به یکدیگر بگذرانند و یا وسایل واسباب یکدیگر را بگیرند. آنها علاقه و توان مشارکت و بازی گروهی وبا هم بازی کردن را ندارند.


* کودک 2 تا 3 ساله:
مالکیت در این سنین مفهومی عینی ومکانی دارد و کودک اسباب بازیهایش را جزئی ازوجودش تصور می کند و چنین درکی را ندارد که اگر اسباب بازی اش را به همبازی اش بدهد پس از چندی برگردانده و مجدداً مال او خواهد بود ( فکر می کند که دیگر آن را از دست می دهد ). لذا چنین تصور نکنید که کودک بد یا خود خواه است. روند شراکت به مرور زمان شکل می گیرد.

توجه


کودکان 2 تا 3 ساله هنوز تا حدود زیادی خود محور بوده و قادر به درک و پذیرش حس و نظر دیگری نیستند ( هرچقدر هم که به او توضیح بدهید. ). لذا وقتی باهم بازی می کنند انتظار کشمکش های متعدد را داشته باشید ( معمولاً کوتاه مدت و گذرا ) وهمواره در کنار آنها حضور داشته باشید تا از بروز برخورد فیزیکی جلوگیری کنید.


* کودک 3 و 4 ساله:
در این سنین کودکان از طریق بیان و جوه مشترکشان ارتباط برقرار می کنند ( تو توپ قرمز داری؟ منم همینطور و... ) و هنوز فکر بده و بستان در ذهن آنها شکل نگرفته است و به صورت شرطی ابراز دوستی می کنند ( اگه اونو بهمن بدی دوستت می شم ).


* کودک 4 ساله:
در این سن حس شراکت و توجه به یکدیگر در کودکان بیشتر می شود ولی در مقابل، بعضی اوقات احساس رقابت و سعی درغلبه کردن بر یکدیگر راخواهند داشت.


* کودکان 5 ساله:
در این سن مفهوم همکاری را فهمیده و به خوبی نشان میدهد ودر بازیهای گروهی بطور موثر شرکت می کند ( تو اونطرف رو تمیز کن، من اینجا رو و... ) کودک متوجه تفاوت میان افراد بوده و سعی




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «راهکارهای مناسب برای برطرف کردن خجالت کودکان»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..