صدای زیبا، زینت دوبله است و صدای صداپیشه باید دراماتیک باشد تا بر بیننده تاثیر بگذارد
«بهاره طائب» یکی از دوبلور های ایران است که در شبکه ماهواره ای جم فعالیت می کند و تاکنون نقشهای زیادی را در جم گویندگی کرده است.
صدای زیبا، زینت دوبله است و صدای صداپیشه باید دراماتیک باشد تا بر بیننده تاثیر بگذارد، چراکه صدای شگفت انگیز و دوبله خوب در یادها میماند.
دوبله به قهرمانسازی در فیلم و سریالها کمک میکند و گاهی یک شخصیت معمولی را به قهرمان تبدیل میکند. همچنین دوبله میتواند فرهنگسازی کند! به نظر من با کمی تعمق در دیالوگها و با توجه به نیاز جامعه، میتوانیم هنجارهای درست را جایگزین ناهنجاریها نماییم و به تصحیح یا تکمیل یک اثر تصویری کمک کنیم.
نخستین نشانههای علاقه به صداپیشگی از چه سنی در شما شکل گرفت و برای رسیدن به آن چه مسیری را طی کردید؟
من از کودکی سخنور خوبی بودم. از همان دوران به سخن گفتن در جمع دوستان و آشنایان علاقه داشتم و در مدرسه نیز عضو گروه سرود بودم.
در کل حضور من در کارهایی که به صدا مربوط میشد حتمی بود.
شاید نخستین زنگ صداپیشگی با دیدن سریال «اوشین» برای من به صدا در آمد. دیدن شخصیتهای آن سریال در حالی که فارسی صحبت میکردند، گریه میکردند، میخندیدند و ما را تحت تاثیر قرار میدادند برایم جالب بود.
بر مبنای همین علاقه، در نوجوانی کلاسهای فن بیان را گذراندم ولی متاسفانه در ایران هرگز فرصتی برای ورود به عرصه صداپیشگی پیش نیامد تا اینکه برای ادامه زندگی به مالزی مهاجرت کردم. در آنجا به پیشنهاد یکی از دوستانم برای تست گویندگی به دفتر تلویزیون «جم» مراجعه کردم و خوشبختانه قبول شدم. این اتفاق در سال 2010 رخ داد.
نخستین نقش اصلی که در جم گویندگی کردید کدام بود؟
چند روز پس از قبول شدن تست، که در 2 سریال «مانوئلا» و «فرشتگان کوچک» به من نقشهای اصلی واگذار شد.
گویندگی در نقش اصلی به عنوان تجربه نخست، کمی سخت بود ولی با کمک دوستان و اساتید مجموعه جم، توجه به صدای اصلی فیلم و البته تمرین زیاد، توانستم آن را به انجام برسانم.
به نظر شما مهمترین شاخصی که یک صدا پیشه باید داشته باشد چیست؟
اولین شاخصهای که یک صداپیشه باید داشته باشد صدای زیبا است. ولی این کافی نیست چراکه تحصیلات، بیان درست، روانشناسی و شخصیت شناسی نیز برای ارایه درست این هنر و انتقال حس به مخاطب نیاز است.
چه عاملی میتواند گویندگی در یک نقش را دشوار کند؟
عوامل زیادی ممکن است بر این امر تاثیر بگذارد که با توجه به ژانر و کشور سازنده اثر، میتواند متفاوت باشد.
معمولا صداپیشگی زمانی دشوار میشود که ما مجبور باشیم چند حس را همزمان ترکیب کنیم و در صدا بگنجانیم! مثلا در فیلم آنابل من به جای نقش «میا» گویندگی میکردم.
میا حس ترس، نگرانی، گناه، گریه و لرزش صدا را با هم داشت و ترکیب آن کار سختی بود. از سختی دیگری که در دوبله وجود دارد، مربوط به گویندگی فارسی به فارسی میشود.
در این گونه از صداپیشگی بحث «لیپ سینک» بسیار مهم است. در یکی از تولیدات جم به نام «منو تنها نذار» به همراه همسرم «محمدرضا مومنی» تجربه این نوع از گویندگی را نیز داشتم.
تا کنون به بازیگر شدن فکر کردهاید؟
قطعا بسیاری از صداپیشگان، دوست دارند بازیگری را تجربه کنند ولی من معتقد هستم دوبله و بازیگری تفاوتهای زیادی دارند. الزاما یک صداپیشه خوب نمیتواند بازیگر خوبی باشد و عکس این مورد نیز صادق است. من عاشق صداپیشگی هستم و به بازیگری فکر نمیکنم.
لطفا از بین نقشهای فراوانی که گویندگی کردهاید به چند مورد که فکر میکنید مردم بیشتر دوست داشتند، اشاره کنید.
البته که مردم همیشه به ما لطف داشتند ولی باید نقشهای «نجلا» در سریال برگریزان، «چکاوک»(فریده) در سریال چکاوک، «ملیس» در سریال (در انتظار آفتاب) را از بین سریالهای ترکی نام ببرم.
در سینماییهای بالیوودی نیز به جای آشواریا، کارینا کاپور و پرینکا چوپرا صحبت میکنم و در سینماییهای هالیوودی به جای اسکارلت جوهانسون، اما استون، کی را نایتلی صحبت میکنم.
در حال حاضر نیز نقش «جینی» را در سریال آمریکایی «دختر شاهپریون» گویندگی میکنم. این نقش به واسطه حالتهای عجیب و غریب جینی، بسیار نقش سختی است.
از بین نقشهایی که گویندگی کردهاید، کدام را بیشتر دوست دارید؟
من هر نقشی را به واسطه خود آن نقش دوست دارم. مثلا خدیجه سلطان را به خاطر فاخر بودن، جمره را به عنوان دختری پاک و لطیف، غنچه را به خاطر سختی کار و تپراک را به دلیل مظلومیتاش دوست دارم.
سخن پایانی؛
من همواره برای انجام یک کار خوب و با کیفیت سر از پا نمیشناسم و برای صداپیشگی، به معنای واقعی کلمه، اشتیاق دارم.