هوای سرد این روزا
هوای گریه کردن نیست
دیگه هیچکی تو این دنیا
به فکر گریه ی من نیست
به حدی گیرِ امروزم
نمیشه قصد فردا کرد
حالا که توی دریاهم
نمیشه اشکمو جا کرد
نگاهم تو زمستونی که تو می رفتی یخ بسته
هنوزم برف و بورانه هنوزم جاده بن بسته
از اون وقتی که خورشیدم
به ابرا وقت صحبت داد
شب دلبستگی هامو
به درک غصه عادت داد
تب احساسیِ این عشق
با یه عطسه تموم شد رفت
تموم خاطراتی که
باهم داشتیم حروم شد رفت