این روزها و با نزدیکتر شدن به زمان دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، افراد و احزاب سیاسی از دو جناح اصلی سیاسی کشور و طیفهای گوناگون آنها به مرور شعارها و حرفهای تازهای سر داده و از این پس آنها را با صدای بلندتر فریاد خواهند زد.
همانند همه دورههای اخیر انتخابات ریاست جمهوری حمایت از فقرا و نکوهش شکاف درآمدی میان آنها و ثروتمندان یکی از شعارهای محوری خواهد بود. احزاب و گروههای سیاسی در ایران و در همه کشورهای شبیه به ایران که دولت در آن ثروت و درآمد مناسبی دارد و میتواند پول تقسیم کند، شعار حمایت از تهیدستان را بار دیگر در دستور کار قرار دادهاند.
نگاهی به سمتگیری اخبار و گزارشهای رسانههای گوناگون به ویژه رسانههای منتقد دولت و طیفهای تندخوی این منتقدان نشان میدهد آنها برای به دست آوردن آرای گروههای کمدرآمد شهری و روستایی برنامهریزی کردهاند. با توجه به اینکه سیاستهای اقتصادی دولت دهم اندازه و بزرگی طبقه متوسط ایران را کاهش و آنها به سمت گروههای کمدرآمد هدایت و سوق داده شدند در انتخابات دوازدهم حمایت از فقرا در کانون تبیلغات است.
تجربه جهانی اما نشان میدهد سیاستمداران به طور کلی تهیدستان و فقرا را دوست ندارند و پس از آنکه آرای آنها را به خود اختصاص دادند به سراغ ثروتمندان میروند. ثروتمندان و گروههای پردرآمد هستند که میتوانند مالیات بدهند و سرمایهگذاری کنند و به دولت کنک کنند تا بتواند افتخار کسب کند. سیاستمداران به ویژه پس از کسب رای به دلایل گوناگون از تهیدستان کنارهگیری میکنند.
نخستین دلیل روشن این است که فقرا کار میخواهند، یارانه میخواهند و از دولت تقاضای وام میکنند که همه اینها دردسرآفرین است. سیاستمداران پیش از کسب رای واجدان شرایط از فقرا در زبان حمایت کرده و نشان میدهند که آنها برایشان اهمیت فوقالعادهای دارند، اما در عمل آنها ترجیح میدهند به جای اینکه مسایل فقرا را حل کنند مسایل دولت و حزب خود را حل کنند. تجربههای قابل اعتنایی در همین دوران اخیر داریم که نشان میدهد سیاستمداران چگونه فقرا را به خاک سیاه مینشانند.
به گزارش ساعت ۲۴، هوگو چاوز در ونزوئلا جانشین او در کاراکاس کاری کردند که یک کشور ثروتمند و دارای نفت و گاز از شاهی به گدایی رسید. هوگو چاوز که پولهای بادآورده وفت را به نام فقرا هدر داد و پول مدرم را به فیدل کاسترو و دیگر رهبران کمونیست امریکای جنوبی داد، حالا باید بود و میدید که تهیدستان ونزوئلایی چگونه به کلمبیا میروند تا آذوقه خریداری کنند.
در ایران نیز محمود احمدینژاد به مدت ۸ سال فریاد بلندش در حمایت از فقرا بلند بود اما سیاستهایش به نفع ثروتمندان شد. ثروتمندانی که به دلارهای ارزان و وامهای بانکی ارزان و حوالههای رانتی واردات دست پیدا کردند و هزاران میلیارد تومان به جیب زدند. سیاستمداران دنبال قدرت هستند تا از مسیر کسب قدرت سیاسی راهی به سوی قدرت اقتصادی باز کنند و از فقرا به صورت غیرجوانمردانه استفاده میکنند، اما در عمل کار خود را انجام میدهند.
چه کسانی فقرا را دوست دارند؟ دوست تهیدستان کسانی هستند که با استقاده از قدرت، فکر، نوآوری و خلاقیت شغل درست میکنند و ضمن افزودن بردرآمد خود به دولت مالیات میدهند تا برای تهیدستان آموزش و بهداشت تهیه کند و راه و جاده بسازد و به شهروندان کمک میکنند تا شغل و درآمد داشته باشند. یک صاحب کارخانه اموالش را با خود به دنیای دیگر نمیبرد و فرزند و نوادگان او همان پول را برای ساخت کارخانه دیگر هزینه و سرمایهگذاری میکنند.
سود بیشتر آنها به معنای سود بیشتر دولت و شهروندان است و آنها دوستان واقعی تهیدستان به حساب میآیند. در جامعههای دارای نهادهای دموکراسی و آزادی بیشتر مردم سرمایهداران را تحسین میکنند و به آنها احترام میگذارند و تمایل دارند که راه آنها را طی کنند تا خود ثروتمند شوند. شورش علیه ثروتمندان عموما کار سیاستورزان کممایهای است که با تخریب جامعه فرآیند تولید ثروت و عبور از فقر برای تهیدستان را با اخلال مواجه میکنند.