تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




موردِ ایران؛ دولت – ملت یا امپراطوری

کد خبر: ۴۵۲۷۹۷

۱۹۶  بازدید

ماهنامه مهرنامه - روح الله اسلامی، استادیار دانشگاه فردوسی مشهد: «آن گاه که هگل ایران را نخستین دولت می خواند، مفهوم دولت را بر مواد تاریخ ایران تحمیل نمی کند، که در این صورت می توانستیم از ایدئولوژی هگلی دولت سخن بگوییم، بلکه مفهومی را می سازد که با نظری به واقعیت و مواد تاریخ ایران نیز تنقیح شده است. کاربرد اسلوب تاریخ تحول مفاهیم، برای تدوین تاریخ ایران، از این حیث دارای اهمیت است که تاریخ نویس را به ژرفای تاریخ ایران هدایت می کند تا بتواند با غواصی مواد تاریخ ایران نسبت آنها را با مفاهیمی که ایرانیان تاریخ خود را در آن مفاهیم فهمیده اند روشن کند.» (دکتر جواد طباطبایی)

اصلی ترین موضوع دانش سیاسی دولت است یعنی ساماندهی عرصه قدرت عمومی در یک جامعه که در طول تاریخ مکانیسم های مختلفی داشته است. دستیابی به قدرت و تنظیم روابط سیاسی از جذاب ترین عرصه های زندگی انسانی است و میزان هوش و تمدن هر جغرافیا و جمعیت را با نگاهی به اندیشه و کنش سیاسی آنها می توان تحلیل کرد. اینکه قدرت چگونه تولید و توزیع می گردد؟ مشروعیت نظام سیاسی چیست؟ چه کسانی باید حکومت کنند؟ کدام کشورها در منطقه و جهان قدرت دارند؟ مکانیسم های سیاست گذاری کدام است؟ شکل و محتوای نظام سیاسی چه است؟... پرسش های سیاسی است که ذهن بسیاری از عوام را درگیر کرده است، به نحوی که با توجه به مبانی، روش، شاخص ها و حیطه ای کاملا تخصصی و نخبه گرا است.

موردِ ایران؛ دولت – ملت یا امپراطوری

بنابراین ورود طبقات، اصناف و صورت های مختلف دانایی که شیفته جذابیت سیاست می گردند، باعث می شود در سطوح معنا و ظاهر دچار کژتابی و اینهمانی های بسیاری گردند.

در این نوشتار قصد داریم موضوع دولت در ایران باستان را مورد بررسی قرار دهیم. پرسش این است که مبانی، روش، شاخص ها و کدام مفهوم می تواند دولت های ایران باستان را تحلیل کند؟ فرضیه پیشنهادی این است که دولت کشور در ایران باستان با همه شاخص های تخصصی علم سیاست وجود داشته است و اگر با روش های مدرن دولت ملی به سراغ تحلیل دولت ایرانشهری از منظر تجدد وارد گردیم به سمت تحلیل، آسیب شناسی و راهکارهای بیراهه ای قدم خواهیم گذاشت.

این مقاله در حیطه اندیشه سیاسی با فرضیه اینکه ایران دولت ملی نداشته است و دولت ایران جدید است، مخالف است و قصد دارد تحلیل کند دولت کشور ایران قبل از دولت ملی مدرن ایجادشده است و نیازی به روش ها و مکاتب مدرن برای اینهمانی و خلق دولت ملت در ایران نداریم.

شاید کشورهای تازه استقلال یافته و جدید در دنیا که سابقه چند سده یا دهه دارند، به مکاتب مدرن و پست مدرن جهت تاریخ سازی و هویت ملی نیاز داشته باشند اا ایران خود پایه گذار و دارای مبانی دولت کشو راست که به نام ایرانشهری قابل ردیابی است.

دولت ملت؛ نهایت عقلانیت

انسان ها گرایش به بهبود جایگاه دارند و همیشه سعی می کنند با مکانیسم های مختلف سهم بیشتری از منابع قدرت را به دست آورند. هر جماعت انسانی که بتواند فرمول های منطقی، متعادل و عقلانی برای بازی های قدرت طراحی کند وارد دوره متمدن می گردد. علم سیاست به ساماندهی عرصه عمومی جهت جلوگیری از جنگ، خشونت، آشوب و هرج و مرج اقدام می کند. نظام های سیاسی مختلف با دولت های گوناگون جهت این امر بر اساس اندیشه و کنش بشر در تاریخ شکل گرفته اند. بر اساس تاریخ اندیشه سیاسی که بر اساس رویکرد و روش های غربی نوشته می شود، عنوان می گردد.

یونانیان اولین واحدهای سیاسی عقلانی به نام دولت شهر را ساماندهی کردند. در یونان شهروندان برای امور شهری بر اساس اخلاق عملی بر مبنای مصلحت عمومی تصمیم گیری می کردند. دولت شهرهای مستقل و قدرتمند که بر اساس اصول دموکراتیک بنا شده بودند جای خود را به دولت های امپراطوری روم دادند. امپراطوری روم با وسعت بزرگ و اقتدار نظامی و مج-الس سنای قانون گذاری، دومین ساختار مستحکم و مشروط بود.

موردِ ایران؛ دولت – ملت یا امپراطوری

بعد از فروپاشی امپراطوری روم، دولت مرکزی قدرتمند در اروپا از میان رفت و نظام های سیاسی ملوک الطوایفی با تقسیم قدرت میان پادشاهان و پاپ ها به وجود آمد. در قرون وسطی و حاکمیت فئو دالیسم، دولت مجموعه واحدهای مستقل از زمین داران بود که به صورت مرزهای پراکنده و در نوسان زیر نظر امپراطور و پادشاه در کشاکش با پاپ در گستردگی فراوان نیروهای گریز از مرکز تاریخ سده میانه را شکل می دادند.

سرانجام در دوره مدرن با رنسانس مذهبی، پیدا شدن پروتستانتیسم، پایان جنگ های مذهبی، پیمان وستفالی، اصلاحات مشروطه خواهانه، انقلاب سیاسی و صنعتی باعث تکوین دولت ملی در اروپا گردید. دولت ملی یعنی حکومتی که دارای حاکمیت مطلق مشروع بر اساس قرارداد اجتماعی بر شهروندان در واحد سرزمینی است که توانسته است مکانیسمی تعادلی میان بوروکراسی و دموکراسی برقرار نماید. این تاریخ نگاری دولتِ باستان، میانه و مدرن برای مطالعات دولت در ایران به کار گرفته شده است که دارای مبانی و روش شناسی است و خطاهای استراتژیک سیاسی برای ایران معاصر به ارمغان دارد.

روش شناسی بررسی دولت در ایران

روش شناسی های شرق شناسانه که از منظر اندیشه سیاسی غربی قصد مطالعه دولت ایرانشهری را دارند نمی توانند محتوا و ساختار نظام سیاسی ایران باستان و تداوم آن تا دوره معاصر را تحلیل کنند. فاجعه آنجا است که این روش ها اغلب به قصد ارائه راهکار و مطالعات استراتژیک معاصر به قلمروی آسیب شناسی و ارائه راهکار قدم به عرصه سیاست گذاری های قومی و فرقه ای می نهند.

این روش ها به ظاهر بی طرف، تاریخی و علمی هستند اما در نهایت به بهانه گذار به دموکراسی و اصلاح ساختار استبدادی، شکاف های عصبیتی در ایران را ایجاد و تقویت می کنند و دولت ایرانشهری را با روبنای فئودالیسم و زیربنای تجزیه به سمت طرح های ملوک الطوایفی قرون وسطی سوق می دهند. اغلب این روش ها به لحاظ مطالعات امنیتی و استراتژیک مصلحت ایران را در نظر نمی گیرند و در جهت نیروهای منطقه ای و جهانی ضد ایران آگاهانه یا ناآگاهانه دولت کشور را تضعیف و شعار نابودی دولت در دهکده جهانی می دهند.

امپراطوری

برخی دولت ایران باستان را الگوبرداری از امپراطوری روم باستان می دانند؛ یک واحد سرزمینی بزرگ با ساختار بوروکراتیک پیچیده در رأس آن فرمانده نظامی با ارتش قدرتمند و مجالس اشرافی. در حالی که دولت ایران باستان دارای مشروعیت مزدایی، همزیستی دین و دولت، بوروکراسی مبتنی بر عدالت و نظام خویشکاری است که با نظامی گری و اشغال گری امپراطوری تفاوت دارد. دولت ایرانشهری که خود پیشگام حقوق بشر و احترام به حقوق اقلیت ها بوده و در آن برده داری ممنوع بوده است به سنت امپراطوری های زورگوی نظامی متجاوز رفتار نمی کرده است. ایرانشهر، امپراطوری غاصب و دولت جنگجویی نبوده است بلکه هر کجا ایرانیان قدم نهادند، معابد، قنات ها، منزلگاه ها، راه ها، تنگه ها، کاروانسراها و بناها را ایجاد و سرزمین های تحت اقتدار خویش را آباد کردند.

موردِ ایران؛ دولت – ملت یا امپراطوری

ساختار قبیله ای

برخی مطالعات از شیوه های قبیله محور برای تحلیل دولت ایران باستان استفاده می کنند. به باور آنها در ایران باستان قبایل مختلف زندگی می کردند که اغلب سلحشور و دارای عصبیت فراوان بودند. این الگو همه دولت های ایران باستان را در چارچوب چرخه عدالت و تمدنی ابن خلدون قرار می دهد. تولد، شکوه و مرگ هر کدام از سلسله های ماد، هخامنش، اشکانی و ساسانیان را می توان با ظهور و سقوط عصبیت تحلیل کرد. مشکل این الگو آن است که در ایران باستان قبیله راهزن و غارتگر که بر اساس منطق رانتی غنیمت شکل گرفته باشد، قدرت برتر را نداشته است و جامعه ایران دارای طبقات یکجانشین و تولیدگر بوده است. بنابراین این منطق نمی تواند تحلیلی از دولت باثبات، مترقی و متکامل ایرانشهری داشته باشد.

استبداد شرقی

برخی از پژوهشگران نیز دولت ایران را بر اساس مدل استبداد شرقی تحلیل می کنند. در این مدل یک دولت با محتوای مطلقه، متمرکز و خودکامه وجود دارد که ویژگی جوامع شرقی است. این تحلیل شکل گیری این نوع از دولت را ناشی از ساختار کمبود آب و نوع توزیع آن در جوامع شرقی می داند. دولت در چین، مصر، هند و ایران به علت در اختیار داشتن منابع آبی و تقسیم آن به میل خود، قدرت مطلقه را دارد. این مدل برای دولت ایرانشهری کاربردی ندارد چرا که ایران منابع آبی یکسانی نداشته است و از مکانیسم های مختلف مردمی و نه حکومتی برای تقسیم آب استفاده می کرده است. دولت ایرانشهری بیش از آن که در آن زیرساخت آب پایه معیشت محور داشته باشد، بر اساس مشروعیت مزدایی و مکانیسم های سیاسی بوروکراتیک بوده است.

فئودالی

برخی روش شناسی ها با توجه به مبانی محکم دین و دولت در ایران باستان، شبیه سازی با قرون وسطی انجام می دهند و اعتقاد دارند ساختار دولت در ایران همیشه بر اساس فئودالیسم بوده است. ایران نیز همچون سده های میانه اروپا دولت مرکزی نداشته است بلکه عیلامی ها، مصری ها، اشکانی ها، پارس ها و ... که تعداد آنها به چهل سرزمین نسبتا مستقل می رسیده است با اختیارات فراوان در قالب ایالت های قومی زندگی می کردند. این مدل ملوک الطوایفی دارای زمین داران بزرگ و رعیت بی حقوقی است که تنها به پادشاه مالیات اندک می دهند اما قدرت او را مشروط و محدود می گردانند. این مدل نیز توانایی تبیین ساخت دولت مطلقه، متمرکز با حاکمیت کامل ایرانشهری را ندارد که حداقل در دو سلسله هخامنشیان و به خصوص ساسانیان دولت کشور را با تمام ویژگی های موجود در علم سیاست شکل داده اند.

موردِ ایران؛ دولت – ملت یا امپراطوری

استبداد ایرانی

برخی نیز با رویکردهای ساختارگرایانه بر اساس منطق تجدد همه میراث دولت ایرانشهری را به چالش می کشند و سراسر دولت های تاریخ ایران را با چرخه هرج و مرج، استبداد و هرج و مرج تحلیل می کنند. به باور این تحلیلگران ایران جامعه ای کلنگی، سنتی، استبدادی و عقب افتاده است که تاریخ متکاملی نداشته است و هیچ گاه نهاد مالکیت در آن وجود نداشته است.

این روش متاثر از دولت های پس از حمله اعراب ساختار دولت در ایران باستان را بر مدل استبداد ایرانی تحلیل می کند. بر اساس این مدل نبود سیستم قضاوت، ضعف حقوق شهروندی، استبداد مطلقه شاه، توهم توطئه – مشخصه سیستم دولت استبدادی ایران است. این روش شناسی دولت در ایران باستان را بر اساس مبانی جامعه شناسی ساختاری با فرمولی ساده بدون توجه به میراث اندیشه گانی تحلیل می کند و الزامات مصلحت گرا و خرد ایرانشهری را به رسمیت نمی شناسد.

پسامدرن

جدیدا نیز پژوهش های زیادی با روش های پسامدرن به تحلیل دولت در ایران باستان پرداخته اند و با استفاده از تبارشناسی، آرشیوپژوهی، شالوده شکنی و بازنمایی سعی دارند هر معرفت و اندیشه را در ارتباط با بازی های قدرت معرفی کنند. اندیشه هایی با مقاصد سیاسی که همه روایت های دولت در ایران باستان را با چارچوب جماعت های تصویری، سازوبرگ ایدئولوژیک دولت پهلوی یا ذهنیت های نارسیستی روشنفکران ملی گرا به نقد می کشند و منکر وجود دولت در ایران باستان هستند.

کتاب های شاعرانه ای که از سر تفنن دست به بازی های زبانی پوچی می زنند و به راحتی واقعیت را که در جلوی چشمان آنها است با دیده انکار می نگرند. پروژه مشکوک نابودی انحصار قدرت دولت ملی و از بین بردن آن به بهانه شعار جهان بدون مرز و دهکده جهانی می تواند ایران مستدام آباد و امن را به سمت قومیت گرایی و فرقه گرایی سوق دهد تا فریب روبنای جهانی شدن و عصر اطلاعات را بخورد.

موردِ ایران؛ دولت – ملت یا امپراطوری

مدل های دولت ایرانشهری

تاریخ ایران با سامان دهی امر سیاسی همره است. سوابق تمدن یکجانشین ایران در سیلک کاشان، شهر سوخته سیستان، شهر دقیانوس جیرفت، ایلام و ری... به یادگار مانده است اما مقدمه دولت ایرانشهری با احترام به داوری و قضاوت در هگمتانه شکل می گیرد. حکومت دیاکو به عنوان حکمرانی عادل، به همراه مشروعیت مردمی قضات نزد مردم آغازگر امر ایرانی در تاریخ است.

دولت هخامنشی

بعد از حکومت محلی مادها تولد ایرانشهر با سلسله هخامنشیان شکل می گیرد. کوروش بزرگ سبک نوینی از رواداری و احترام به حقوق دیگران را شکل می دهد که پایه ای اساسی برای دولت ایرانشهری می گردد. قبل از کوروش در سلسله های محلی بین النهرین زور و قدرت نظامی مبنای دولت بود و سنگ نوشته ها دلالت بر آن دارد آن کس که بیشتر می کشت و رعب و وحشت ایجاد می کرد، مشروعیت شکل دهی به حکومت را داشت.

کوروش برای اولین بار در تاریخ بشر پایه اساسی دولت را آبادانی، آزادی، رواداری و احترام به دیگران گذاشت و عنوان کرد مردمان تحت حکمرانی او در آرامش و آسایش خواهند بود. منشور حقوق بشری کوروش عبور بشر از مرحله توحش به تمدن در امر سیاسی است و تاریخ اندیشه سیاسی را می توان به قبل و بعد از تولد امر ایرانی دولت داری تقسیم کرد.

هخامنشیان دولتی متساهل و غیرمتمرکز تاسیس کردند که چهل ساتراپ در زیر سایه حکمرانی آنها به آبادانی و رواداری و با همه تفاوت های فرهنگی زندگی می کردند. هر چند اهورامزدا یکی از مبانی مشروعیت شاهان هخامنشی بود اما قبول و گسترش آن را برای ساتراپ ها اجباری نمی دانستند.

موردِ ایران؛ دولت – ملت یا امپراطوری

دولت اشکانی

با حمله امپراطوری روم به ایران به فرماندهی اسکندر، دولت ایرانشهری هخامنشیان سقوط کرد و یونانی ها و رومی ها در ایران نفوذ پیدا کردند. کمتر از یک قرن ایرانیان از خطه خراسان یعنی سلحشوران اشکانی سلسله ایرانی اشکانیان را تاسیس کردند. اشکانیان نزدیک پنج قرن دولت مشروطه با مجالسی قدرتمند را شکل دادند. خاندان های ایرانی در این دولت نقش داشتند، یعنی آنان که داریوش را از گئوماته نجات دادند و نام های شان در کتیبه بیستون آمده است.

در این دولت، شهر دولت هایی شبیه به یونان باستان در ایران با مجالس مشروطه و تابعیت دولت مرکزی شکل گرفت که بر اساس رواداری مذهبی و تکثر فرهنگی هخامنشیان اداره می گردید. در پایان قرن پنجم در ایالت فارس یک زرتشتی متعصب به نام اردشیر پاپکان توانست با احساسات مذهبی، مردم را با خود همره کند و سلسله ساسانیان را تاسیس کند.

دولت ساسانیان

اردشیر پاپکان اعتقاد داشت اشکانیان بیش از اندازه به الگوهای رومی نزدیک شده اند و باید از دین مزدایی به صورت رسمی حمایت کرد. پیوند دین و دولت به صورت مبنا قرار دادن دین زرتشت در دولت ایرانشهری ساسانیان صورتی رسمی پیدا کرد. ساسانیان چهار قرن بر ایران حکومت کردند و به شکل رسمی از همه مبانی دولت ایرانشهری دفاع کردند. سیاست داخله و خارجه ساسانیان بر الگوی دولت ایرانشهری استوار بود. در این الگو تمرکزگرایی شدید و حمایت از دین رسمی وجود داشت، دولت ساسانیان از بوروکراسی تخصصی برخوردار بود و دایره نفوذ و جامعه پذیری سیاسی را تا سطوح مردمی اجتماع با مکانیسم نظام خویشکاری و ضمانت اجرایی دین زرتشتی بسط داد.

موردِ ایران؛ دولت – ملت یا امپراطوری

تداوم ایرانشهری در اسلام

بعد از فروپاشی ساسانیان دولت ایران به مدت نه قرن تعلیق گردید. محتوا و ساختار دولت ایرانشهری در ساختار دولت های مهاجم وارد گردید. مسلمانان همین که قلمروی وسیعی را گرفتند نیاز به خزانه، ارتش، بوروکراسی، نهادهای قضاوت، سفارت، وزارت، دبیری و ... پیدا کردند و همه این موارد را از ایرانیان آموختند. شاخص های دولت ایرانی در تمدن اسلامی به شیوه های مختلف احیا گردید و تداوم پیدا کرد. خلافت و به خصوص سلطنت های اسلامی با آنکه دارای مبانی قبیله ای بود، هر کجا از میراث ایرانی استفاده کردند، آبادانی رقم زدند و تمدن اسلامی را شکل دادند.

تمدن اسلامی اغلب روح ایرانشهری است که جای عصبیت قبیله ای اقوام مهاجر را گرفت و علوم، هنر، معماری و مملکت داری ایرانی را نمایان ساخت. علمای دینی، شاعران، عرفا، زبان شناسان، منجمان، هنرمندان، دبیران، مورخان، وزیران، طبیبان و فیلسوفان بسیاری از تبار ایرانی جان خود را گذاشتند تا در سطوح اندیشه ای و فرهنگی ایران از ذهن ها پاک نگردد و تداوم داشته باشد. این میراث توسط ابن مقفع، مسکویه، فارابی، ابن سینا، سهروردی، فردوسی، بیهقی، ابن طباطبا، خواجه نظام الملک، عین القضات، سعدی، حافظ، جوینی، عطار، خیام، مولوی و ... در قالب تاریخ شعر، حکمت، عرفان، اندرزنامه و ... انتقال پیدا کرد تا این که بار دیگر دولت ملی ایران در صفویه شکل گرفت.

نتیجه گیری

بنابراین ایران دولتی به قدمت تمدن و تاریخ بشری دارد که در آن روز استقلال بی معنا است. ایران هیچ گاه تاسیس نشده است و سالروز استقلال و تولد ندارد. از زمانی که تمدن عقلانی شکل گرفت و اندیشه سیاسی به وجود آمد، ایرانیان دارای دولت بوده اند. حال اگر فرانسه، آلمان، آمریکا، انگلیس، ترکیه، عربستان و اغلب کشورها در دوره مدرن تبدیل به دولت ملی عقلانی مستقل شده اند و از قضا برخی از آنها قدرت فراوانی دارند، دلیل نمی شود همه تاریخ اندیشه سیاسی و مبانی دولت از زاویه دید آنها نگریسته شود.

در موضوع دولت کشور یا دولت ملی ایران همه شاخص های قلمروی سرزمینی، حکومت، حاکمیت و جمعیت را داشته است. دولت ایرانشهری دارای حاکمیت مطلقه بر سرزمین وسیعی از فلات ایران و یک جمعیت منسجم با بوروکراسی پیچیده ایرانی بوده است.

دولت کشور ایرانشهری قبل از دولت های ملی مدرن اروپا آمریکا شکل گرفته است و بدیهی است هرگونه اینهمانی و تحلیل آسیب شناسانه و ارائه راهکارهای آنها برای ایران راه به ناکجاآبادی خواهد برد که امروز در مطالعات خاورمیانه و جامعه شناسی تاریخی دولت شاهدیم.

این نوشتار قصد داشت نشان دهد مطالعات تاریخی زمینه های امنیتی و استراتژیک دارند. به عنوان مثال آنان که دولت ایرانشهری را با الزامات اندیشه ایرانی نمی نگرند، گاه تحلیل می کنند ایران در دوره معاصر شکل گرفته است، گاه ایرانشهری بودن و تداوم آن را قبول ندارند و می نویسند ایران در تاریخ نابود شده است، گاه می گویند از جامعه کوتاه مدت کلنگی باید گذار به دموکراسی داشته باشیم، زمانی از فدرالیسم های قومی ایران صحبت می کنند و برخی نیز بر نابودی دولت های ملی در جهان بدون مرز عصر اطلاعات، رهایی شهروندان در فرایند جهانی شدن و تخیلی، سازه ای و مجازی بودن ناسیونالیسم بر اساس روایتی از نارسیسیسم قلم فرسایی می کنند.

این گونه در هم آمیختن واژگان حکومت، دولت، حاکمیت، مشروعیت، ملت، فدرالیسم، کنفدرالیسم و کشور، اگر از منظر اندیشه سیاسی با الزامات مصلحت و منافع ملی ایران نباشد سمت و سویی ضد ایرانی پیدا خواهد کرد.

گاهی یک کوتاهی بر اساس روایت های خودخواهانه هزینه ای برای چندین قرن به دنبال دارد و برای آرامش و منافع شخصی خود به محض یافتن یک تئوری ساده نباید آینده کشور را به مخاطره انداخت. این یک واقعیت است که تمام سهم شهروندان ایران از همه هستی، جز دولت کشور ایران نیست و به هزار دلیل و علت باید آن را چون جان و دل دوست داشت و پاس داشت تا همچون جمعیت میلیاردی بدون وطن در دنیا آواره و تحقیر نشویم.




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «موردِ ایران؛ دولت – ملت یا امپراطوری»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..