دختر جوان با اینکه به تازگی ازدواج کرده بود ولی با چند پسر دیگر نز رابطه داشت. این نو عروس با پسرهای جوان از طریق تلگرام چت می کرد و با آنها قرار می گذاشت که شوهرش به این رابطه هایش پی برد.
رابطه نوعروس با چندین پسر جوان که شوهرش فهمیدنوعروسی که با چندین پسر همزمان در شکبه های مجازی رابطه برقرار نموده بود و داماد از این کارها خبردار شد و دنیا روی سرش فرو ریخت. در فضای مجازی او را پیدا کردم. یک دل نه، صد دل عاشق و دلباختهاش شدهبودم.
برایم آنقدر عزیز بود که دربرابر خانوادهام ایستادم و احترامشان را زیر پا گذاشتم. پدر و مادرم مخالف ازدواج ما بودند، ولی با تهدیدهای جدی، آنها را در شرایطی قرار دادم که از ترس آبرویشان کوتاه آمدند.
مراسم ازدواج ما برگزار شد و با عروس رویاهایم پا به خانهای گذاشتیم که قرار بود کاشانه عشق و عاشقیمان بشود.در کنار او احساس خوشبختی میکردم، اما خیلی زود سرم به سنگ زمانه خورد و احساس عشق و علاقهام به نفرت و بدبینی شدید تبدیل شد.همسرم فقط و فقط درگیر گوشی تلفن همراهش بود.
چند سیمکارت مخفیانه داشت و رفتارش عادی به نظر نمیرسید. تازه فهمیدم با دو پسر جوان رابطه مخفیانه دارد. بیدارخوابیهایش تا نیمههای شب و کوچهگردیهایش تا نصف روز و شلختهبازیهایش اعصابم را خطخطی میکرد. چه میتوانستم بگویم؟
این زن انتخاب خودم بود. راه میرفتم و خودم را نفرین میکردم. به خاطر تیپ و قیافه زنندهای که برای خودش درست میکرد خجالت میکشیدم با او بیرون بروم. چندبار تصمیم گرفتم با مذاکره و گفتگو مشکل را حل کنم.
فایدهای نداشت و اصلا به حرفهایم گوش نمیکرد. برای خودم واقعا متاسفم. هنوز شش ماه از ازدواجمان نگذشته و ما اینقدر مشکل پیدا کردهایم. نمیخواهم به زندگی با زنی ادامه بدهم که به من خیانت Cheat میکند. کارمان به کلانتری٢۶ کشید. خودکرده را تدبیر نیست. با غرور و ندانمکاری، سرنوشتم را تباه کردم.
10 ژانویه 2017