تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




گوستاو فلوبر نویسنده بزرگ فرانسوی چگونه زندگی کرد و چه کتابهایی را نوشت؟

گوستاو فلوبر (به فرانسوی: Gustave Flaubert) (زاده ۱۲ دسامبر ۱۸۲۱ - درگذشته ۸ مه ۱۸۸۰) یکی از نویسندگان تأثیرگذار قرن نوزدهم فرانسه بود.

گوستاو فلوبر نویسنده

فرانسوي ها به چشم ما ايراني ها، چه درست و چه اشتباه، آدم هاي «سانتي مانتالي» هستند. تصورمان از يك جوان فرانسوي كسي است كه «مïسيو» ورد زبانش است، براي خطاب كردن طرف مقابلش از ضمير دوم شخص جمع استفاده مي كند و سر ميز ناهار بي شمار قاشق و چنگال ريز و درشت دارد. «سانتي مانتال» صفتي فرانسوي است كه معادل فارسي اش چيزي شبيه «احساساتي» يا «احساسي» است، اما به اشتباه آن را در محاوره به جاي «شيك» به كار مي بريم. به هر حال، هر قدر هم كه فرانسوي ها را آدم هاي شيكي بدانيم،بي شك «سانتي مانتال» دانستن فرانسوي ها، بي ربط با «احساساتي» بودن آنها نيست.
 
يعني اين اصطلاح رايج، بي شك زماني به احساساتي بودن آنها برمي گشته است. «تربيت احساساتي» يا آن طور كه «مهدي سحابي» هفت سال پيش آن را با عنوان «تربيت احساسات» به فارسي برگردانده، نيز داستان «تربيت سانتي مانتال» يا «تربيت احساساتي» نسل و جامعه يي از فرانسه را نشان مي دهد كه خواسته ها و اهداف راستينش را فراموش كرده و درگير احساسات خود شده و چشمانش را بر واقعيت كشورش بسته است.

گوستاو فلوبر نویسنده بزرگ فرانسوی چگونه زندگی کرد و چه کتابهایی را نوشت؟

«تربيت احساسات» داستان زندگي «فردريك مورو» جوان احساساتي است كه به طور اتفاقي با خانواده آقاي «ژاك آرنو» آشنا مي شود و دل به خانم «آرنو» مي بندد. «فردريك» كه در ابتداي رمان جواني مصمم، با اراده و با آرزوهاي بزرگ

تصوير شده، كم كم از خواسته هايش دست مي كشد و در كش وقوس ماجراهايي كه با خانم «آرنو» دارد، همه آنها را فراموش مي كند. در نهايت، «فردريك» كه پيش از اين به تحصيلات دانشگاهي اش در رشته حقوق و همچنين نويسندگي علاقه زيادي داشته و حتي هميشه مي خواسته وزير بشود، به هيچ كدام از آرزوها و خواسته هاي گذشته اش نمي رسد و زندگي اش به كلي در راه احساساتش فنا مي شود.
 
در همين اثنا، يعني در همين سال هايي كه «فردريك» در حال نزديك و دور شدن از معشوقه اش است، فرانسه تحولات و تغييرات سياسي و اجتماعي مهمي را پشت سر مي گذارد اما «فردريك» كه به واسطه درگيري احساسي اش از همه اين اتفاقات به دور است، تنها نظاره گر آنها است و هيچ دخالتي در سرنوشت سياسي و اجتماعي كشورش ندارد. فرانسه در سال هايي كه قسمت بيشتري از «تربيت احساسات» در آن سال ها روايت مي شود، در گير و دار جنبش ها و شورش هاي انقلابي است. انقلاب سال 1848 فرانسه در همين موقع رخ مي دهد و در اين بين شورش هاي زيادي در پاريس در جريان است و در نهايت پادشاهي لويي فيليپ پايان مي يابد و «جمهوري دوم» فرانسه برقرار مي شود.
   
 «گوستاو فلوبر» خود نيز همچون «فردريك مورو» در جواني راهي پاريس مي شود تا در رشته حقوق ادامه تحصيل بدهد و پس از چندي حقوق را نيمه رها مي كند تا به نويسندگي بپردازد. «فلوبر» در انقلاب سال 1848 فرانسه بيست و هفت ساله بوده و توانسته خوب اتفاقات و پيشامد هاي آن موقع را مشاهده و تجزيه و تحليل كند. «فلوبر» همچنين در زندگي سه معشوقه داشته كه از نظر سني از او بزرگتر بودند، همچون خانم «آرنو»، «رزانت» و خانم «دامبروز» معشوقه هاي «فردريك مورو» در «تربيت احساسات» كه هر سه از او بزرگترند. به عبارت ديگر، نسل و جامعه يي كه «گوستاو فلوبر» در «تربيت احساسات» از آنها حرف مي زند، دقيقاً همان نسلي است كه «فلوبر» در آن بزرگ شده و به چشم خود آن را ديده و تجربه كرده است.
 
«فلوبر» البته از آن نويسندگاني است كه از دخالت زندگي شخصي نويسنده در رمان بسيار بيزار بوده و توانسته به جز معدود دفعاتي در «مادام بواري» اين موضوع را رعايت كند و در «تربيت احساسات» نيز تنها شباهتي كه شايد بين «فردريك مورو» و خود نويسنده وجود دارد، همين چند نكته سطحي است. با اين همه، همان طور كه «فلوبر» قبلاً درباره «مادام بواري» گفته «من مادام بواري هستم»، در اينجا هم مي توان گفت كه نسل و جامعه حاكم بر رمان «تربيت احساسات»، همان نسل و جامعه يي است كه فلوبر در آن زندگي كرده است.

گوستاو فلوبر نویسنده بزرگ فرانسوی چگونه زندگی کرد و چه کتابهایی را نوشت؟

 «تربيت احساسات» همچنين رماني است كه «فلوبر» بيشتر از هر كتاب ديگري بر روي آن وقت گذاشته. نوشتن اين كتاب هفت سال وقت برده، در حالي كه «فلوبر»، رمان بي نظير و درخشان «مادام بواري» را تنها در پنج سال نوشت. «فلوبر» بي شك، پيش از هر كتاب و نوشته و عنواني، به عنوان نويسنده «مادام بواري» شناخته مي شود. «مادام بواري» بي ترديد يكي از تاثيرگذار ترين رمان هاي تاريخ ادبيات است و «اما بواري» نيز يكي از مهم ترين شخصيت هاي داستاني ادبيات. «ماريو بارگاس يوسا» در «عيش مدام» غبا ترجمه «عبدالله كوثري»ف كه كتابي است درباره «فلوبر و مادام بواري»، درباره تاثير بي اندازه «اما بواري» در زندگي اش مي گويد: «شماري اندك از شخصيت هاي داستاني تاثيري چنان ژرف بر زندگي من نهاده اند كه بسياري از آدم هاي واقعي كه مي شناختم قادر به آن نبوده اند.» «يوسا» همچنين در اين كتاب درباره عظمت «مادام بواري» مي گويد: «اغلب درباره «مادام بواري» تكرار مي كنند كه اين رمان به يك ضربت خود را از رمانتيسم جدا كرد و آغازگر جنبش رئاليسم شد. اگر بگوييم اين رمان به جاي انكار رمانتيسم، آن را به كمال رساند، به حقيقت نزديك تر است.»
   
«مادام بواري» را همان طور كه «يوسا» در «عيش مدام» اشاره كرده، «آغازگر جنبش رئاليسم» و حتي «نخستين رمان مدرن» مي دانند، اما شايد عنواني كه پيش از همه اينها لايق اين رمان باشد، «كمال رمانتيسم در ادبيات» است. البته، «گوستاو فلوبر» بي ترديد نويسنده يي بوده كه «نخستين رمان مدرن» را نوشته و صدالبته آغازگر «جنبش رئاليسم» است، اما آن چيزي كه در اين مقاله نيز تلاش مي شود تا به آن بپردازيم، اين نكته است كه «فلوبر» اين تلاش ها را در «تربيت احساسات» به ثمر نشانده است و نه در «مادام بواري». با اين همه، چيزي از اهميت «مادام بواري» كاسته نمي شود، چرا كه اين كتاب مهم ترين و تاثيرگذار ترين اثر «گوستاو فلوبر» است، اما شايد بهترين آنها نباشد.
 
از اين نظر، «مادام بواري» را مي توان تا حدي با «آنا كارنينا» لئو تولستوي مقايسه كرد كه از «جنگ و صلح» بهتر است، يا «ابله» و «برادران كارامازوف» داستايوفسكي كه از «جنايت و مكافات» بهترند، اما همه اين آثار در برابر معروف ترين اثر نويسنده شان در رديف دوم نام برده مي شوند. بي شك بحث درباره «اهميت» يك اثر با «جايگاه» آن متفاوت است. «مادام بواري» اهميت بيشتري از «تربيت احساسات» دارد، اما شايد «جايگاه» بالاتري نداشته باشد.
   
 در ميان دلايلي كه «مادام بواري» را «نخستين رمان مدرن» مي خوانند، مهم ترين دلايل يكي اين است كه موضوعي كه «فلوبر» براي «مادام بواري» انتخاب كرده، خارج از دايره موضوعات ادبيات رمانتيسم است. اينكه «فلوبر» در نهايت «ضدقهرمان» را وارد حيطه رمان كرده و در دنيايي كه ديگر مخصوص بورژواها نيست، به احساسات و مشكلات زن در حالي عصياني پرداخته است. فرم روايتي «مادام بواري» نيز از ديگر مشخصه هايي است كه باعث شده اين كتاب را «رمان مدرن» بخوانند. دخالت كمتر راوي يا آن طور كه «يوسا» در «عيش مدام» آن را «راوي نامرئي» مي خواند، نيز از مهم ترين ويژگي هاي ديگر آن است.

گوستاو فلوبر نویسنده بزرگ فرانسوی چگونه زندگی کرد و چه کتابهایی را نوشت؟

اما با اين همه، هر چند «فلوبر» در «مادام بواري» پا بسيار فراتر از محدوده هاي ادبيات رمانتيسم گذاشته و نوآوري هاي بي بديلي خلق كرده است، اما آن چه كه ما به آن مولفه هاي «رمان مدرن» مي گوييم، بيشتر از آنكه در «مادام بواري» خودش را نشان بدهد، در «تربيت احساسات» خودش را نشان داده است. در اصل، همانطور كه قبلاً از زبان «يوسا» نقل قول شد، «مادام بواري» بيشتر از هر كار ديگري، «ادبيات رمانتيسم» را به اوج و كمال رساند و به گونه يي پرونده آن را بست. در «تربيت احساسات» است كه پرونده رمان مدرن باز مي شود و تمام آن چيزهايي كه در «مادام بواري» ناقص و تكه تكه نمايان شده، كامل در اين كتاب خودنمايي مي كند.
   
«ماريو بارگاس يوسا» همچنين در نزديكي «مادام بواري» به «ادبيات رمانتيسم» در «عيش مدام» مي گويد: «برخي رمانتيك ها (مثل لامارتين و شاتوبريان) صورت ذهني واقعيت را توصيف مي كردند و برخي ديگر (مثل هوگو) توهم را به جاي واقعيت مي نشاندند. فلوبر اين واقعيت مثله شده را گسترش داد و آن نيمه يي را كه تخيل رمانتيك ها از ميان برداشته بود به آن افزود (البته بي آنكه مثل زولا، اويسمان و دوده در سال هاي بعد، توهم رمانتيك را سركوب كند). در اين رمان اجزاي سازنده عشق رمانتيك جملگي حضور دارند: فوران احساسات، تقدير تراژيك، زبان شور و شوقي آتشين.
 
رابطه ميان لئون و اًما كه كم و بيش تمامي فصل اول قسمت سوم را تشكيل مي دهد، اگر از بافت اصلي رمان جدا شود، به آساني در رماني رمانتيك جاي مي گيرد.» در نتيجه آن چيزي كه «يوسا» را نيز وا مي دارد تا «مادام بواري» را به جاي آغازگر «جنبش رئاليسم»، «كمال رمانتيسم» بخواند، همين نزديكي بيش از پيش «مادام بواري» به ادبيات رمانتيسم است. درباره «راوي نامرئي» و «تكنيك بي طرفي» كه از ويژگي هاي ديگر مدرن خواندن «مادام بواري» است، «يوسا» در «عيش مدام» نشان مي دهد كه «فلوبر» آنچنان نتوانسته به آن وفادار بماند و گه گاه در قضاوت خواننده دخالت كرده است.
   
«گوستاو فلوبر» يد طولايي در نامه نگاري داشت و سهم بسياري از آن با معروف ترين معشوقه اش «لوييز كوله» است كه يازده سال از او بزرگتر بوده. مكاتبات «فلوبر» كه بالغ بر چهارده جلد كتاب است، حاوي مهم ترين آراي ادبي و اجتماعي فلوبر است. «فلوبر» در يكي از همين نامه ها كه در حين نگارش «مادام بواري» به «لوييز كوله» نوشته، مي نويسد غبه نقل از كتاب «عيش مدام»ف: «چيزي كه به نظر من زيباست، چيزي كه من دوست دارم بنويسم، كتابي است درباره هيچ، كتابي بي هيچ وابستگي به دنياي بيرون، كتابي كه به يمن نيروي دروني سبكش، قائم به ذات باشد، همچنان كه زمين خود را در خلاء فضا نگه مي دارد و از هر پايه يي بي نياز است، كتابي كه كم وبيش هيچ موضوعي ندارد، يا دست كم موضوع آن ناديدني است، البته اگر چنين چيزي ممكن باشد.»

گوستاو فلوبر نویسنده بزرگ فرانسوی چگونه زندگی کرد و چه کتابهایی را نوشت؟

«فلوبر» هر چند هنگام نوشتن اين نامه، سرگرم نگارش «مادام بواري» بوده است، اما به نظر مي رسد كه در نهايت در «تربيت احساسات» است كه تا حدي به اين خواسته خود دست مي يابد و رماني خلق مي كند كه «كم و بيش موضوعي» ندارد، يا البته صحيح تر آن است كه بگوييم رماني خلق كرده كه «موضوع آن ناديدني» است. وگرنه در «مادام بواري» كه به قول «يوسا»، موضوع كتاب خيلي هم خوب واضح و آشكار است. اما فلوبر در «تربيت احساسات» موفق مي شود تا در نهايت موضوعي را بهانه چيزي بكند كه در واقع مي خواهد درباره آن حرف بزند. در «مادام بواري»، «اما بواري» شخصيت محوري داستان است و تفسير ها و تاويل هايي كه از رمان مي شود، مربوط به او مي شود، اما در «تربيت احساسات» ماجرا اصلاً اين طور نيست، چرا كه «فردريك مورو» هرقدر هم كه شخصيت محوري داستان باشد، به هيچ وجه آن جايگاهي را ندارد كه مثلاً «اما بواري» در رمان «مادام بواري» دارد.
 
يعني «فردريك مورو» بيشتر بهانه يي است براي مشاهده اتفاقات و جرياناتي كه در حاشيه زندگي «فردريك» در جريان است در حالي كه در رمان «مادام بواري»، هر آنچه كه اتفاق مي افتد حول شخصيت اصلي است و به گونه يي به او برمي گردد. در نتيجه در «تربيت احساسات» است كه «فلوبر» موفق مي شود براي اولين بار موضوع اصلي خود را به گونه جديدي روايت كند، آن را در ميان جامه «فردريك مورو» پنهان كند و در نهايت به قول خودش، رماني خلق كند كه «قائم به ذات» باشد.
   
«فلوبر» همچنين درباره روايت داستان نظر مخصوص به خودش را داشته. به اعتقاد «فلوبر» راوي بايد كمترين دخالت را در قضاوت خواننده از داستان داشته باشد. اين نقش راوي كه «يوسا» به آن «راوي نامرئي» مي گويد، در «تربيت احساسات» بيشتر از هر رمان ديگر «فلوبر» پياده مي شود. «يوسا» در «عيش مدام» درباره اين ويژگي «فلوبر» مي گويد: «هيچ نويسنده يي قبل از فلوبر شگردهاي چنين كارساز براي پنهان كردن حضور راوي ابداع نكرده است.» اما «راوي نامرئي» فلوبر در «مادام بواري» گهگاه از لاك خودش سر بلند مي كند و نظر مي دهد، قضاوت مي كند، همدردي مي كند اما در «تربيت احساسات» منتهاي تلاش خود را براي پنهان كردن خود مي كند. اين چنين است كه «گوستاو فلوبر» بيشتر از هر وسيله ديگري، نظر خودش را درباره حال و هواي فرانسه در جريان انقلاب سال 1848 و تغييرات سياسي آن موقع، در پنهان ترين نوع خود و در قالب داستاني عاشقانه بيان مي كند.

گوستاو فلوبر نویسنده بزرگ فرانسوی چگونه زندگی کرد و چه کتابهایی را نوشت؟

از ديگر ويژگي هاي «تربيت احساسات» كه آن را «نخستين رمان مدرن» مي كند، نبود «ساختار هرمي رمان كلاسيك» در آن است. «فلوبر» در «مادام بواري» روايت سيكلي و دايره يي را حفظ كرده است، داستان از جايي شروع و در جايي تمام مي شود. به عبارت ديگر ، با تمام تفاوت هاي «مادام بواري» با رمان هاي كلاسيك و ادبيات رمانتيسم، ساختار روايتي آن، به جز قسمت هايي، تفاوت آنچناني با ساختار هرمي رمان كلاسيك ندارد. اما در «تربيت احساسات» ديگر بالكل اثري از اين ساختار نيست و «چندگونگي»، «انقطاع» و «آشوب» رمان مدرن به خوبي در آن ديده مي شود. در اين ميان، تمام آن مولفه هايي كه با آن «مادام بواري» را رماني مدرن مي خوانيم، بيشتر از هر جايي در «تربيت احساسات» ديده مي شوند تا اين كتاب، «قائم به ذات» خودش را نشان دهد.
 
اما بين همه اين ويژگي ها شايد مهم ترين آنها آن چيزي است كه تا به حال به آن نپرداخته ايم و آن «سبك فلوبر» است كه بيش از پيش در «تربيت احساسات» با آن مواجهيم. به عبارت ديگر، آن چيزي كه بيشتر از همه، «تربيت احساسات» را لايق عنوان «نخستين رمان مدرن» مي كند، تجلي «سبك فلوبر» در اين رمان است. يعني «فلوبر» بيش از هر جايي «سبك» خود را در اين كتاب پياده كرده است.
   
 اما منظور از «سبك فلوبر» چيست؟ در معناي وسيع و كلي، «سبك فلوبر» را مي توان مجموعه اعتقادات، باورها و نوآوري هاي فلوبر در نويسندگي دانست. در همين رابطه مقاله يي در سال هاي 1920 در نشريه «نوول رïوو فرانسز» منتشر شد با عنوان «سبك فلوبر» كه بيشترين اشاره آن به «متافور» يا «كنايه و استعاراتي» است كه «فلوبر» در نوشته هاي خود به آن پرداخته است. اين نوشته با عكس العمل «مارسل پروست» نويسنده شاهكار «در جست وجوي زمان از دست رفته» مواجه شد و به موجب آن «مارسل پروست» كه در سال 1920 نويسنده شناخته شده يي در فرانسه بود و كمتر مقاله يي مي نوشت و در حال نوشتن «زمان بازيافته» بود، قلم به دست گرفت و مقاله يي به تاريخ اول ژانويه 1920 در همان نشريه منتشر كرد و به تفصيل درباره «سبك فلوبر» حرف زد. «مارسل پروست» اين مقاله را درباره «تربيت احساسات» نوشت و منظور خود را از «سبك فلوبر» در اين رمان بيان كرد. توضيح «پروست» درباره «تربيت احساسات» و «سبك فلوبر» شايد مهم ترين برهان براي مدرن بودن «فلوبر» باشد.

 گوستاو فلوبر نویسنده بزرگ فرانسوی چگونه زندگی کرد و چه کتابهایی را نوشت؟

 «پروست» در ابتداي اين مقاله كه اتفاقاً از مهم ترين و به يادماندني ترين مقالات اين نويسنده وسواسي است، «فلوبر» را با «كانت» فيلسوف مقايسه مي كند. «پروست» در ابتداي مقاله خود «فلوبر» را مردي مي داند كه با سبك خود، نگاه ما را به اشيا ، همچون «كانت» در تئوري «شناخت» و «واقعيت دنياي بيرون» دگرگون و نو كرده است. «پروست» در اين مقاله برداشت خود را از «سبك فلوبر» بيشتر از آنكه وامدار متافور فلوبري بداند، ريشه در استفاده زباني فلوبر از ادبيات مي داند و معتقد است كه «سبك فلوبر» واقعيت دنياي بيرون را نزد ما تغيير داده است. لذا «پروست» در همين رابطه با بررسي زمان و نوع فعل به كار رفته شده در «تربيت احساسات» در نهايت، خواننده را به سويي سوق مي دهد كه فلوبر چگونه با به كارگيري زباني از افعال در عبارات خود، توانسته ديد ما را عوض كند و به گونه يي ديگر در «تربيت احساسات» براي اولين بار رماني مدرن خلق كند.
 
«پروست» در ادامه به كاربرد جديد «فلوبر» از ضماير و حروف اضافه در روايت «تربيت احساسات» اشاره مي كند و نشان مي دهد كه بيشتر از هر چيز ديگري «فلوبر» چطور با تغييرات زباني توانسته ديد جديدي از روايت و داستان سرايي براي ما بگشايد. در همين رابطه، «پروست» به كاربرد حرف «و» در «تربيت احساسات» اشاره مي كند و با نمونه آوردن از آن، نشان مي دهد كه «فلوبر» در جايي كه به طور معمول در ادبيات رمانتيسم از «و» استفاده مي كنند در «تربيت احساسات» از آن استفاده نكرده و فضاي جديدي را ايجاد كرده است.
   
در نهايت، آن چيزي كه به نظر مي رسد، اين است كه تمام ويژگي هايي كه با استمداد از آنها، «مادام بواري» را «رماني مدرن» مي خوانيم، يعني كاربرد «ضد قهرمان»، فرم، تكنيك بي طرفي و از همه مهم تر «سبك فلوبر»، بيشتر از هر جايي در «تربيت احساسات» خود را نشان داده است. باري ديگر تاكيد بر آن است كه هيچ كدام از دلايل فوق، چيزي از اهميت «مادام بواري» نمي كاهد، چرا كه بي گمان «مادام بواري» از تاثيرگذار ترين رمان هاي تاريخ ادبيات جهان است. نوآوري هاي «فلوبر» در «مادام بواري»، پرداخت خوب «اما بواري» و همچنين كاربرد تكنيك هاي نو ساختاري و روايتي همه از ويژگي هاي خوب اين كتاب است.
 
اما آن چيزي كه به نظر نگارنده مقاله مي رسد و بر آن تاكيد دارد، جايگاه ويژه و استثنايي «تربيت احساسات» در ميان آثار «گوستاو فلوبر» است. «ماريو بارگاس يوسا» نيز در همين باره در «عيش مدام» مي گويد: «اگر چه من همه آثار فلوبر را دوست مي داشتم، كتابي كه تاثيري به ژرفاي مادام بواري بر من نهاد، تربيت احساساتي بود. زماني دراز اين اثر را بزرگ ترين كار فلوبر مي شمردم، چون بلندپروازانه ترين كتاب هاي او است و اين عقيده هنوز هم تا حدي معتبر است.»

روزنامه اعتماد

اخبار مرتبط :

زندگی عجیب مارسل پروست نویسنده فرانسوی!

زندگی نامه آندره ژید ، نویسنده عجیب فرانسوی

زندگینامه فرانتس فانون ، نويسنده و روانپزشك که در بيمارستان هاي مستعمرات فرانسه كار ميکرد

زندگینامه آندره مالرو، نویسنده مشهورفرانسوی/ اوبه وزارت اطلاعات فرانسه برگزیده شد

چنگيزآيتماتوف نویسنده و زندگی پر فراز و نشیبش در دوران حاكميت كمونيسم شوروی




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «گوستاو فلوبر نویسنده بزرگ فرانسوی چگونه زندگی کرد و چه کتابهایی را نوشت؟»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..